روانشناسی فروش و مهارتهای فردی



جمع بندی 

دوقسمت قبل قانون جذب

قانون جذب چیست؟

در دو قسمت قبل قانون جذب گفتیم که همه‌چیز از انرژی درست‌شده است و انرژی‌های مشابه همدیگر را جذب می‌کنند
ما در جهانی فرکانسی زندگی می‌کنیم که بسیار مشابه به مدار کره زمین عمل می‌کند

 

شباهت ما با کره زمین

ما با افکارمان هرلحظه فرکانس‌هایی به جهان هستی ارسال می‌کنیم که این فرکانس‌ها ما را در مدارهایی به حرکت درمی‌آورد
که در این مدارها موارد و رویدادها و افراد هم فرکانس و مشابه با باورهای ما قرارگرفته است.
و ما در این مدار لاجرم با این‌ها برخورد خواهیم کرد.

 

تفاوت بین مدارهای ما و مدارکره زمین

گفتیم که مدارهای ما برعکس مدار کره زمین ثابت نیست
ما بینهایت مدار بین فقر و ثروت داریم
بینهایت مدار بین کمبود و فراوانی داریم
هم‌چنین سرعت رسیدن ما به خواسته‌هایمان برعکس زمین که سرعتش ثابت است ،ثابت نیست
ما می‌توانیم سرعت رسیدن به خواسته‌هایمان را بیشتر کنیم .
از طریق تغییر افکار و باورهایمان می‌توانیم مدارهایمان را عوض کنیم و همچنین سرعت رسیدن به خواسته‌هایمان را تغییر دهیم.

 

قطب نمای درونی ما چیست؟

ما یک‌قطب نمای درونی بسیار دقیق داریم به اسم احساساتمان.
هر وقت حالتان خوب بود بدانید دارید به سمت خواسته‌هایتان حرکت می‌کنید
و هر وقت احساستان بد بود بدانید دارید از خواسته‌هایتان فاصله می‌گیرید و از آن دور می‌شوید .

قانون جذب احساس خوب

این جمع‌بندی دو قسمت اول قانون جذب بود

 

 

مراحل خلق خواسته ها در قانون جذب کدام است؟

در قانون جذب خلق خواسته‌ها سه مرحله دارد

۱-مرحله اول طلب کردن

واضح و آشکار باید خواسته‌هایتان را به کائنات اعلام کنید طبق قانون شفافیت عمل نمایید

این مقاله را ببینید  میزان موفقیت به چه عاملی بستگی دارد؟|قانون یازدهم جهان هستی | قانون آمادگی

قانون جذب ۳

۲-مرحله دوم جواب دادن است

در این مرحله نیاز نیست شما کاری بکنید .جهان هستی خواسته شمارا در مدارش قرار داده است.و آنجا وجود دارد.

 

۳-مرحله سوم دریافت کردن است

این مرحله صد درصد به عهده خود شماست .
این شمایید که باید خودتان را با 

خواسته‌تان هم‌جهت کنید
این شما هستید که باید خودتان را با خواسته‌تان هم فرکانس کنید
با تغییر افکار و باورها و تغییر احساساتتان خودتان را در مداری قرار دهید که با خواسته‌تان برخورد کنید.

جذب خواسته ها

قانون جذب چگونه ما را به خواسته هایمان می رساند؟

خیلی مهمِ است که این موضوع را در ک کنید که همه‌چیز داشتن احساس خوب است.
قانون جذب با خواسته شما کار ندارد خواسته شما از قبل وجود دارد .
شما هر خواسته‌ای داشته باشید در کائنات از قبل وجود دارد.
این شما هستید که باید خودتان را هم فرکانس و هم‌جهت با خواسته‌تان کنید.قانون جذب بااحساس شما کار دارد نه با خواسته شما.

خیلی مهمِ است که این را درک کنید که همه‌چیز داشتن احساس خوب است.

 

من نمی توانم حال خوب داشته باشم

بعضی‌ها می‌گویند من تا وقتی به خواسته‌ام نرسم نمی‌توانم حال خوب داشته باشم.
باید اول موفق شوم به خواسته‌ام برسم به ماشینم به خانه‌ام به موفقیت برسم بعدازآن می‌توانم احساس خوب داشته باشم
جهان هستی این‌گونه عمل نمی‌کند .
شما در جهان هستی اول باید با تغییر افکار و باورهایتان حالتان را خوب کنید و پس‌ازآنکه احساس خوبی داشتید به سمت خواسته‌هایتان هدایت می‌شوید.

پس همه‌چیز داشتن احساس خوب است.من تأکیددارم که این موضوع را خوب درک کنید.

 

از کجا شروع کنیم؟

شما می‌توانید از هیچ شروع کنید.
جایگاهی که الآن در آن قرار دارید حاصل باورها و افکار گذشته شماست.
اگر می‌خواهید به وضعیت مطلوبتان برسید به خواسته‌هایتان برسید باید افکارتان را تغییر دهید
باید باورهایتان را تغییر دهید.

این مقاله را ببینید  اگر موفق نمی شوید تنها دو دلیل دارد.|قانون سیزدهم جهان هستی | قانون ظرفیت|

 

خواسته ها

 

 

 

 

 

 

 

شما وقتی می‌خواهید با یک ماشین در دل شب مسافت طولانی را طی کنید فقط پنجاه متر اول را چراغ‌های ماشین شما روشن می‌کند و می‌بینید .
انتهای مسیر را نمی‌بینید و نیاز هم نیست که ببینید .
۵۰ متر اول ر ا که رفتید ۵۰ متر دیگر روشن می‌شود تا وقتی‌که به انتهای مسیر و به خواسته‌تان برسید.

 

زندگی هم همین‌گونه است نیاز نیست شما انتهای مسیر را ببینید فقط شروع کنید .شروع به حرکت کنید .

 

 

تو خود پای درراه بنه هیچ مپرس

خود راه گویدت که چون باید رفت

 

 

 

 

 

چقدر طول می کشد تا طبق قانون جذب به خواسته هایمان برسیم؟

حالا ما شروع کرده‌ایم به حرکت .
افکار و باورهایمان را تغییر داده‌ایم و از هیچ شروع کرده و شروع به حرکت در مسیر خوشبختی و رسیدن به خواسته‌هایمان نموده ایم.
چقدر زمان می‌برد تا به خواسته‌مان برسیم؟
این سؤال همه شماست.چقدر طول می کشد تا به خواسته‌ام برسم.

دقیقا به خود شما بستگی دارد که چقدر طول میکشد.

  • چقدر آماده‌ای ؟
  • چقدر حاضری ظرفیتت را بالاتر ببری؟

هیچ محدودیتی در دریا نیست .محدودیت در ظرف شماست.
هیچ محدودیتی در فراوانی و ثروت کائنات و جهان هستی نیست.محدودیت در ظرفیت شماست.

  • آیا حاضری ظرفیتت را افزایش دهی ظرفت را بزرگ‌تر کنی؟
  • آیا حاضری قیمت موفقیت را بپردازی؟
  • آیا حاضری بیاموزی تا آخر عمر آموخته‌هایت را به عمل تبدیل کنی؟
  • آیا حاضری از قوانین جهان هستی در زندگی خود استفاده کنی؟قانون عینیت یافتن ذهنیات قانون تفکر مثبت قانون باور.
  • آیا ورودی‌های ذهنت را می‌توانی کنترل کنی؟
  • آیا اهدافت را می‌نویسی؟
  • لحظه رسیدن به اهدافت را تجسم می‌کنی؟
  • تصویرسازی ذهنی می‌کنی.؟
  • آیا از داشته‌هایت سپاسگزاری می‌کنی یا همیشه در حال غر زدن هستی؟
  • آیا مسئولیت تمام رویدادهای زندگی‌ات را می‌پذیری؟
  • آیا حاضری مدارهایت را عوض کنی ؟
  • فرکانس‌هایی که به جهان هستی می فرستی را عوض کنی؟

 

این مقاله را ببینید  آیا حاضرید قیمت موفقیت را پرداخت کنید؟|قانون چهاردهم جهان هستی | قانون قیمت

دقیقا به شما بستگی دارد که این موضوع و رسیدن به خواسته‌تان چقدر طول میکشد

شما باید قیمت موفقیت  و رسیدن به خواسته‌تان را پرداخت کنید شما باید ظرفیتتان را افزایش دهید

 

 

چرا موفقیت امری است عادی و طبیعی؟

با استفاده از قوانین جهان هستی می‌توانید به همه خواسته‌هایتان برسید.
هیچ گیاهی برای رشد کردن تلاش نمی‌کند زحمت نمی‌کشد
هیچ درختی برای میوه دادن تلاش نمی کند. همه موجودات به‌راحتی موفق می‌شوند.

موفقت امری است عادی و طبیعی .برای انسان‌ها هم موفق شدن امری است عادی و طبیعی ما خودمان آن را سخت می‌کنیم

 

اگر از

 قوانین جهان هستی استفاده کنید مطمئن باشید رسیدن به خواسته‌هایتان کاری است بسیار راحت .

قانون جذب موفقیت

هجده قانون جهان هستی به پایان رسید .
از شما صمیمانه سپاس گذارم که در این مدت با من همراه بودید و توانستیم این هجده قانون را باهم مرور کنیم .
هرکدام از این قوانین به‌تنهایی می‌تواند زندگی شمارا دگرگون کند.
اگر این هجده قانون را باهم در زندگی‌تان استفاده کنید .هیچ کاری ساده‌تر از موفقیت برای شما نخواهد بود.

 

این هجده قانون یک‌فصل از کتاب‌فروش آغاز یا پایان بود . نویسنده قاسم سر میلی

 

این کتاب به‌زودی وارد بازار خواهد شد. پیشنهاد می‌کنیم حتماً این کتاب مفید را تهیه کنید.

قاسم سر میلی هستم .مدرس دوره‌های پیشرفته روانشناسی فروش و مهارت‌های فردی به‌زودی با آموزش‌های بهتر و مؤثرتر در خدمت شما خواهم بود.

 

 

دانلود قسمت اول قانون جذب

دانلود قسمت دوم قانون جذب

دانلود قسمت سوم قانون جذب 


چگونه نیاز مشتری را پیدا کنیم؟مردم چرا خرید می کنند؟

درفروش اگر بتوانیم نیاز مشتری را پیدا کرده و آن نیاز را برآورده کنیم، 

فروش به‌راحتی انجام خواهد شد.
کار یک فروشنده حرفه‌ای پیدا کردن مهم‌ترین نیاز مشتری است.
یک مشتری ممکن است نیازهای بسیاری داشته باشد اما همیشه یکی از آن‌ها مهم‌ترین نیاز مشتری است.

شما باید بتوانید این مهم‌ترین نیاز را با استفاده از روش‌هایی که گفته می‌شود پیداکرده و کار فروش را برای خودتان و مشتری آسان کنید.

 

 

 

راههای پیدا کردن نیاز مشتری

 

 

۱-گوش دادن

گوش دادن مهارتی است بسیار مهم برای هر فردی بخصوص فروشنده‌ها و مدیران.
گوش دادن با شنیدن فرق دارد.
ممکن است هم‌زمان صداهای بسیاری را بشنویم اما فقط به یکی از آن‌ها گوش می‌دهیم.
گوش دادن یعنی درک هم‌زمان پیام‌های کلامی و غیرکلامی.
برای گوش دادن فقط شنیدن کلمات گفته‌شده کفایت نمی‌کند.
برای گوش دادن به چیزی بیشتر از گوش‌ها احتیاج است.
گوش دادن شامل زیر نظر گرفتن زبان بدن و توجه به ناهماهنگی‌های احتمالی بین پیام‌های کلامی و غیرکلامی است.

نیاز مشتری -گوش دادن

یک شنونده خوب فقط به چیزی که گفته می‌شود گوش نمی‌دهد بلکه به چیزهایی که گفته نمی‌شود یا نصفه‌کاره به زبان می‌آیند نیز گوش می‌دهد.
مثلاً می‌گوید زندگی‌اش خوب است ولی اشک در چشمش جمع می‌شود یا دندان‌هایش را به هم می‌فشارد.
پس شنیدن با گوش دادن بسیار متفاوت است.

اگر یک فروشنده حرفه‌ای هستید به‌جای حرف زدن بهتر است بیشتر به صحبت‌های مشتری گوش دهید
زمانی که به صحبت‌های مشتری گوش می‌دهید در خلال صحبت‌هایش می‌توانید نکات بسیار خوبی را استخراج‌کنید.
دلایل خرید را می‌توانید از لابه‌لای حرف‌های مشتری دریابید.

چندی پیش من برای خرید یک هواکش به الکتریکی‌ها مراجعه کردم.
من به همه آن‌ها می‌گفتم هواکش فلان مارک را می‌خواهم چون من قصد دارم از این هواکش در منزل استفاده کنم و می‌خواهم که صدا ندهد.
جالب است هیچ‌کدام از فروشنده‌ها نتوانستند به من هواکش بفروشند.
فقط کافی بود آن‌ها خوب به حرف من گوش می‌دادند.
من خودم به آن‌ها می‌گفتم که هواکش بی‌صدا می‌خواهم
فقط کافی بود آن‌ها بگویند مارک موردنظر شمارا نداریم ولی هواکشی که ما داریم از مارکی که شما می‌خواهید هم بی‌صداتر است.
نیاز من در آن لحظه فقط هواکشی بود که صدا نداشته باشد.
اما چون خوب به حرف‌های من گوش نمی‌دادند نمی‌توانستند نیاز من را پیداکرده و محصولشان را بفروشند.

این مقاله را ببینید  ۵ روش فوق العاده برای کسب درآمد بدون سرمایه

نیاز مشتری -گوش دادن1

با گوش دادن‌های دقیق به 

صحبت‌های مشتریانمان می‌توانیم متوجه شویم این فرد به چه چیزی نیاز دارد

از طریق گوش دادن به حرف‌های مشتری می‌توانیم انگیزه آن‌ها را پیدا کنیم.
گوش دادن را تمرین کنید.
این مهارت به‌تنهایی می‌تواند فروش شمارا چند برابر کند.

 

 

 

۲-مشاهده کردن

دقیقاً بتوانیم به رفتارهای مشتری دقت کنیم قرار نیست به مشتری زل بزنیم و مدام او را تعقیب کنیم

در بعضی از فروشگاه‌ها فروشنده مدام در حال حرکت با مشتری است و اعصاب مشتری را به هم می‌ریزد.
از راه دور و نامحسوس مشتری را نگاه کنید. ببینید به چه چیزی نگاه می‌کند:

نیاز مشتری - مشاهده کردن
بیشتر به کدام دسته از محصولات نگاه کرده و علاقه نشان می‌دهد.
نحوه نگاه کردن به محصولات به چه صورت است.
آیا دوست دارد محصولات را لمس کند.
آیا دنبال یک جنس خوب است یا یک جنس ارزان.
آیا فقط قیمت‌ها را نگاه می‌کند.
به کدام قسمت فروشگاه سر می‌زند.
سمت لباس‌های رسمی رفته یا سمت لباس‌های اسپرت.
کدام قسمت از وسیله را نگاه می‌کند
آیا مشخصات فنی را موردتوجه قرار می‌دهد و یا فقط نام و برند محصول را.

با دقت به رفتار مشتری می‌توانیم تشخیص دهیم که به دنبال چه چیزی است از چه الگویی پیروی می‌کند. قیمت برایش مهم است.
کیفیت برایش مهم است و یا فقط ظاهر محصول. چه پارامتری برای این فرد اهمیت دارد.

فروشنده‌های حرفه‌ای با دقت به رفتار مشتری نگاه کرده و آن‌ها را بررسی می‌کنند و بر اساس این رفتارها، پیشنهاد خود را آماده کرده و ارائه می‌دهند.

 

 

 

 

۳-ترکیب کردن نشانه‌ها

شما نمی‌توانید تنها با استفاده از یک نشانه متوجه نیاز مشتری شوید و نیاز است که همه جوانب را بسنجید

نیاز مشتری - ترکیب کردن

شما باید همه موارد و همه جوانب را که با خوب گوش دادن و خوب دیدن کشف کرده‌اید، کنار هم گذاشته و سطحی به موضوع نگاه نکنید.
سطحی نگاه کردن به نشانه‌ها باعث اشتباه در تشخیص نیاز واقعی مشتری می‌شود؛
و با تشخیص اشتباه ممکن است محصول اشتباه را معرفی کرده و نتوانید محصول خود را بفروشید.

این مقاله را ببینید  مراحل ارتباط و جذب مشتری

 

 

 

 

۴-سؤال کردن

از مشتری‌هایمان سؤال بپرسیم.
یکی از مهم‌ترین هنرهایی که یک فروشنده دارد سؤال پریدن است.

اگر بتوانیم سؤال خوبی از مشتریان بپرسیم.
به‌راحتی در جواب‌هایی که به این سؤالات می‌دهند می‌توانیم مهم‌ترین نیاز مشتری را پیدا کنیم.

سؤالات دودسته هستند:

  • سؤالات باز 
  • سؤالات بسته

سؤالات بسته سوا لاتی هستند که جواب آن‌ها کوتاه است. مثل بله یا خیر
سؤالات بسته هنگامی پرسیده می‌شود که می‌خواهیم مشتری را به مسیری که از قبل در نظر گرفته‌ایم هدایت کنیم. سوا لاتی از قبیل:

  • آیا قبلاً از این محصول استفاده کرده‌اید؟
  • آیا قبلاً از فروشگاه ما خرید کرده‌اید؟
  • آیا از این محصول راضی هستید؟

نیاز مشتری - سوال

وسوالات باز سؤالاتی هستند که جواب آن‌ها نیاز به تشریح دارد و توضیحی را در پی خواهد داشت.

سؤالات باز هنگامی پرسیده می‌شود که نیاز به اطلاعات بیشتری داریم. سؤالاتی از قبیل:

  • چه چیزی از این محصول بیشتر از همه موردتوجه شما قرارگرفته است؟
  • چه شرایطی فراهم شود با ما همکاری می‌کنید؟
  • این محصول چه ویژگی‌هایی داشته باشد شما خوشحال‌تر می‌شوید؟

 

سؤالات باز بپرسیم سؤالاتی که به مشتری اجازه می‌دهد بیشتر توضیح دهد.
در پاسخ مشتریان به‌صورت فعالانه به این پاسخ‌ها گوش می‌دهیم و نیازهای مشتری را بیرون می‌کشیم و مطابق نیازهای مشتری محصولاتمان را ارائه و معرفی می‌کنیم.

هیچ‌وقت سریع از همان ابتدا شروع به معرفی محصولاتتان نکنید اول می‌پرسیم محصولی که مدنظر شماست دوست دارید چه ویژگی‌هایی داشته باشد.
قیمت مهم‌تر است یا کیفیت؟ و از این قبیل سؤالات نیاز مشتری را به ما نشان خواهد داد.

سعی کنید با سؤالات هدفمند خواسته‌های مشتریان را بیرون بکشید.
یکی از تمرینات شما این باشد که سؤالات قدرتمند و هدفمند طراحی کنید.
سؤالات زیادی بنویسید و از میان آن‌ها مواردی را انتخاب کنید که مشتری با پاسخ به آن‌ها نیازهای خود را به شما خواهد گفت.

 

 

 

۵-صحبت کردن با دیگران

شما می‌توانید در بعضی از فروش‌ها از دیگران هم 

م بگیرید.
مثلاً فردی به همراه دوستانش جهت خرید به شما مراجعه نموده است.
شما می تونید از همراهان مشتری سؤال بپرسید.
خیلی وقت‌ها این همراهان می‌توانند اطلاعات مهمی به شما ارائه دهند.
از همراهان بپرسید این دوست شما از چه چیزی خوشش می‌آید از چه رنگی خوشش می‌آید. چطور می‌توان او را خوشحال کنم؟

این مقاله را ببینید  مشتری مداری قسمت دوم

می‌توانیم با صحبت کردن با دیگران و یا توجه به رفتارهای دیگران و گوش دادن به حرفه آن‌ها اطلاعات خوبی را به دست بیاورید.

 

نیاز مشتری -صحبت با دیگران

۶-نگاه کردن از دید مشتری یا امپاتی

در بحث فروش از دید مشتری‌ها به محصولاتتان نگاه کنید.
از دید مشتریان صحبت کنید خیلی وقت‌ها نگاه کردن از دید خودمان باعث مشکلات بسیار زیادی می‌شود
باعث می‌شود حرف‌های مشتریان را نفهمیم به خاطر همین نیاز است که حتماً یک‌بار از محصولات خودتان استفاده کنید.
ببینید محصولات شما چه ویژگی‌های دارد. چه مشخصاتی دارد. آیا حرف‌هایی که در مورد محصولتان می‌زنید صحیح است یا نه.

مهم نیست شما چه چیزی دارید مهم این است که مشتری به چه چیزی نیاز دارد.
خواسته شما مهم نیست بلکه این خواسته مشتری است که اهمیت دارد.

 

نیاز مشتری -جمع بندی

جمع‌بندی:

با رعایت موارد گفته شده  دلایل خرید مشتریان را شناسایی کنید
و بفهمید چرا مشتریان از شما خرید می‌کند و بر اساس همین علت‌ها بهترین محصولات و بهترین پیشنهاد‌ها را به مشتری ارائه کنید.
پیشنهاد‌ها را بنویسد و به بهترین نحو به مشتری ارائه کنید.

فروش یعنی اینکه بتوانیم مهم‌ترین نیاز مشتری را تشخیص داده و آن را رفع کنیم.
برای اینکه بتوانیم مهم‌ترین نیاز مشتری را پیدا کنیم نیاز است که تمرینات زیر را انجام دهیم

شنونده خوبی باشیم و از امروز وقتی با دیگران صحبت می‌کنیم خوب گوش دادن را تمرین کنیم

خوب دیدن را تمرین کنیم از امروز سعی کنید با دقت بیشتری به اطرافتان بنگرید.
متعجب خواهید شد که چقدر بهتر متوجه مواردی در اطرافتان خواهید شد.

سؤال پرسیدن را تمرین کنید.
هرروز سؤالات قدرتمندی را بنویسید و از بین آن‌ها مهم‌ترین و قدرتمندتری سؤالات را پیداکرده و از مشتریان خود بپرسید.




مراحل جذب و ارتباط با مشتری |فروش بیشتر با جذب مشتری بیشتر

در

 فایلهای قبلی مشتری و مشتری مداری را تعریف کردیم

گفتیم که در هر کسب‌وکاری و در هر سازمانی تنها یک رئیس وجود دارد و آن‌هم مشتری است.
مشتری می‌تواند هرکسی را در هر کسب‌وکاری، هر سازمانی به‌راحتی اخراج کند،
تنها با خرج کردن پولش در جای دیگر

مشتری مداری یعنی اینکه کاری کنیم که مشتریان ما خریدشان را تکرار کرده و ما را به دوستان و اطرافیانشان نیز، معرفی کنند.

با ذکر آمارهایی اهمیت مشتری مداری را نشان دادیم
گفتیم که ما اگر فقط پنج مشتری ناراضی داشته باشیم این نیتی می‌تواند تا ۲۶۰۰ نفر سرایت کند.

دلایل نیتی مشتریان را بررسی کردیم
و به این نتیجه رسیدیم که مهم‌ترین عامل نیتی مشتریان بی‌تفاوتی کارکنان و فروشندگان ماست،
وکیفیت و قیمت محصولات و خدمات ما نقش چندانی در نیتی مشتریان ندارند؛
و اهمیت آموزش به کارکنان و فروشندگان از این آمارها مشخص گردید.

گفتیم که اگر مشتریان گذشته، خرید نمی‌کنند بازهم به دلیل رفتار نامناسب کارکنان ماست.

در این فایل قصد داریم مراحل جذب و ارتباط با مشتری را باهم مرور کنیم.

مراحل جذب و ارتباط با مشتری

 

مراحل جذب و ارتباط با مشتری

ارتباط و جذب مشتری چهار مرحله اصلی دارد

۱-شناسایی و شناخت مشتری

مشتریان کجا هستند

چه کسانی به محصولات ما نیاز دارند
شناسایی و شناخت مشتری اولین مرحله جذب و ارتباط با مشتریان است.
خیلی از ما خیلی از کسب‌وکارها سال‌ها فقط یک بازار هدف‌دارند و محصولات و خدماتشان را در آن‌یک بازار ارائه می‌دهند
اما اگر کمی تحقیق کنید متوجه خواهید شد که می‌توانید محصولتان را در بازارهای متنوعی ارائه دهید

این مقاله را ببینید  دومین قانون جهان هستی | ذهن و عینیت یافتن ذهنیات

ما می‌توانیم با ارگان‌ها و سازمان‌های مختلفی وارد مذاکره شده و محصولاتمان را آنجا ارائه دهیم.
شما اگر صد عدد ماهی کوچک بگیرید درآخر فقط یک سطل ماهی دارید
اما اگر یک ه شکار کنید، یک کشتی ماهی خواهید داشت.
پس به دنبال مشتریان عمده و بازارهای جدید باشید.

ما می‌توانیم برای پیدا کردن این بازارهای جدید از مشتریان جدید درخواست کنیم
ولی خیلی از ما این درخواست را نمی‌کنیم

چرا درخواست نمی‌کنیم؟

گفتیم که در هر فروش دو ترس نهفته است

  1. یک ترس خریدار از اشتباه کردن و شکست خوردن
  2. دو ترس فروشنده از نه شنیدن

ما به خاطر ترس از اینکه درخواستمان رد شود و نه بشنویم درخواست نمی‌کنیم دنبال بازارهای هدف جدید نمی‌رویم.

اگر به ما نه بگویند چه اتفاقی می‌افتد؟

قبل از درخواستمان از ما خرید نمی‌کردند و بعد از درخواستمان اگر به ما نه بگویند بازهم از ما خرید نمی‌کنند
ما هیچ ضرری نمی‌کنیم هیچی از دست نمی‌دهیم

پس چرا درخواست نمی‌کنیم؟

پس در مرحله اول ارتباط و جذب مشتری شما باید به دنبال بازارهای هدف جدید و متنوع باشید
و از مشتریان جدید درخواست کنید که از شما خرید کنند.

زمان اینکه  یکجا بنشینید و منتظر باشید تا مشتری بیاید از شما خرید کند به سررسیده است 
شما باید به دنبال بازارهای جدید باشید

مراحل جذب و ارتباط با مشتری1

۲-پیدا کردن نیازهای مشتریان

نیازهای مشتریان به دو گروه تقسیم می‌شوند

گروه اول :نیازهای پایه و نیازهای اساسی مشتریان

این نیازهای آن‌هایی هستند که مشتری انتظار برآورده شدن آن‌ها را دارد
و اگر ما آن‌ها را برآورده نکنیم ناراضی خواهد بود.
مثلاً اگر ما به یک رستوران برویم و ظروف آن‌ها تمیز باشند و غذای گرم به ما بدهند
این‌ها جزو انتظارات ماست و اگر غیرازاین عمل کنند ما ناراضی خواهیم شد ودیگراز آنجا خرید نخواهیم کرد

این مقاله را ببینید  بازاریابی و فروش چه تفاوتهایی با هم دارند؟

گروه دوم:نیازهای انگیزشی هستند

این نیازهای آن‌هایی هستند که مشتری انتظار برآورده شدن آن‌ها را ندارد.
و اگر ما آن‌ها را برآورده کنیم بسیار خوشحال و خشنود خواهد شد.
مثلاً اگر شما به رستورانی مراجعه کنید و روز تولد شما این رستوران برای شما جشن کوچکی تدارک ببیند
و یا هدیه کوچکی به شما دهد و یا این موضوع را به شما یادآوری کند فراتر از انتظار شما خدمات ارائه داده و باعث خشنودی شما خواهد شد

به این نیازها انگیزشی می‌گویند

در خیلی از کسب و کاره نیازهای انگیزشی به‌مرورزمان ممکن است به نیازهای پایه تبدیل شوند.
مثلاً اگر در کسب‌وکاری رقبای شما حمل‌ونقل رایگان را برای مشتری انجام می‌دهند
و یا محصولاتشان را تضمین و تضمین می‌کنند این نیازها برای شما دیگر نیازهای انگیزشی نیست
و جزو نیازهای پایه مشتریان شما محسوب می‌شوند
چراکه رقبای شما این کار را برای مشتری انجام می‌دهند و مشتری از شما انتظار دارد که این کار را تکرار کنید.

پس ما باید نیازهای در مشتری پیدا کنید که رقبای شما آن کار را انجام نمی‌دهند
و این کارها باعث خوشحالی مشتری شود.
مثلاً دادن کارت هدیه دادن بن تخفیف و یا راههای مختلف دیگر

کارهایی انجام دهید که مشتری انتظار آن‌ها را ندارد این کارها باعث می‌شود که مشتری شما به مشتری مشعوف تبدیل شود.

گفتیم که مشتری مشعوف، مشتری است که خریدش را از شما تکرار کرده و کسب‌وکار شمارا به دیگران هم معرفی می‌کند.

 

مراحل جذب و ارتباط با مشتری2

۳-برآورده کردن نیازها

سومین مرحله ارتباط و جذب مشتریان ،برآورده کردن نیازهایی است که در مرحله قبل پیدا کردیم

این مقاله را ببینید  چگونه با مشتری مداری کاری کنیم مشتری خریدش را تکرار کند | قسمت اول

به چه نحوی این نیازها را برآورده کنیم که مشتری ما بیشتر خوشحال شود.

 

۴-اندازه گیری رضایت مشتری

و آخرین مرحله ارتباط و جذب مشتریدرست کردن سیستمی که ما بتوانیم میزان رضایت مشتری را از برآورده کردن این نیازها بسنجیم و اندازه‌گیری کنیم.

پس یک‌بار دیگر مراحل جذب و ارتباط با مشتری را باهم مرور می‌کنیم

  • شناسایی و شناخت مشتری،*پیدا کردن بازارهای هدف جدید
  • پیدا کردن نیازهای مشتری، چه نیازهایی در مشتری جزو نیازهای پایه و اساسی است
    و چه نیازهایی جزو نیازهای انگیزشی است که باعث می‌شود مشتری به مشتری مشعوف ما تبدیل شود
  • برآورده کردن این نیازها
  • درست کردن سیمستی که بتوانیم میزان رضایت مشتری را از این برآورده کردن نیازها اندازه‌گیری کنیم.

در فایل‌های بعدی در این مورد بیشتر صحبت خواهیم کرد.


رازهای گرفتن بله از دیگران

رازهای گرفتن بله از دیگران کدام است؟

آیا برای شما پیش‌آمده، محصولی می‌خرید و بعد از مدتی متوجه می‌شوید، اصلاً نیازی به آن نداشته‌اید. پس چرا آن را خریده‌اید؟
یا بعضی‌اوقات وسیله‌ای می‌خرید و پس از مدتی متوجه می‌شوید قیمتی که پرداخت کرده‌اید بسیار بیشتر از ارزش آن وسیله بوده است.
چرا همان موقع متوجه گران بودن آن وسیله نشده بودیم؟

چرا بعضی درخواست‌ها در موقعیتی رد می‌شوند اما همان درخواست اگر به‌گونه‌ای دیگر مطرح شود جواب مثبت گرفته می‌شود؟

چه عواملی باعث می‌شود که یک نفربه‌نفر دیگر پاسخ مثبت می‌دهد. از چه فن‌هایی برای گرفتن جواب بله استفاده می‌شود؟

بعضی‌ها شغلشان این است که دیگران را به رضایت دادن وادار کنند وزندگی آن‌ها به این موضوع بستگی دارد و کسانی که نمی‌توانند این کار را انجام دهند از چرخه رقابت خارج می‌شوند و کسانی که می‌توانند دیگران را وادار به دادن جواب بله و رضایت کنند روزبه‌روز پیشرفت کرده و موفق‌تر می‌شوند.

هزاران روش مختلف برای گرفتن جواب مثبت از دیگران وجود دارد که همه آن‌ها از هفت اصل روانشناسی پیروی می‌کنند.
ما در این مقاله قصد داریم یکی از این اصل‌ها را موردبررسی قرار دهیم و شش اصل بعدی به‌زودی در قالب یک فایل ویدیویی آموزشی خدمت شما ارائه خواهد شد.

  1. اصل اول ابزار خودکار تأثیرگذاری
  2. اصل دوم معامله به‌مثل
  3. اصل سوم تعهد و سازگاری
  4. اصل چهارم شاهد اجتماعی
  5. اصل پنجم علاقه
  6. اصل ششم اقتدار
  7. اصل هفتم کمبود

 

گرفتن بله از دیگران

اصل اول ابزار خودکار تاثیر گذاری

باهم اصل اول یعنی ابزار تأثیرگذاری را مرور می‌کنیم

اصل ابزار خودکار تأثیرگذاری از سه قسمت زیر تشکیل‌شده است

۱-مردم‌دوست دارند برای کارشان دلیل داشته باشند
۲-چیز گران چیز خوبی است
۳-اختلاف یا تضاد: ضعف ادراکی ما، در سنجش و فهم صحیح بعضی اختلافات، تأثیر می‌گذارد

 

هر چیزی باید تا جایی که ممکن است ساده شود، اما نه ساده‌تر ازآنچه هست (آلبرت انیشتین)

داستان جواهر فروش

صاحب یک 

جواهرفروشی، در یک شهر توریستی مغازه داشت.
گرفتن بله از دیگران


این جواهرفروش چند انگشتر فیروزه داشت که مدت‌ها بود به فروش نمی‌رفت واز هر روشی برای فروش آن‌ها اقدام می کرد موفق به فروش آن‌ها نمی‌شد.
روزی تصمیم گرفت که آن‌ها را به نصف قیمت بفروشد تا از شر آن‌ها راحت شود. در یک‌تکه کاغذ پیامی برای فروشنده‌اش نوشت و گفت که انگشترهای فیروزه را به ۲/۱ قیمت یعنی نصف قیمت بفروشید. و از شهر خارج شد.
وقتی‌که برگشت دید که همه انگشترها به فروش رفته‌اند اما متعجب نشد چون آن‌ها را به نصف قیمت فروخته بود. ولی وقتی فهمید که فروشنده، نوشته او را اشتباه خوانده و انگشترهای فیروزه را دو برابر قیمت فروخته است، بسیار تعجب کرد.

چه اتفاقی می‌افتد، بااینکه قیمت انگشترهای فیروزه دو برابر می‌شود، راحت‌تر به فروش می‌روند.

برای اینکه بفهمیم چرا وقتی قیمت انگشترها دو برابر شد راحت‌تر به فروش رفتند اندکی صبر کنید تا داستان دیگری را برایتان تعریف کنم.

 

 

داستان بوقلمون مادر

بوقلمون‌های ماده، مادران بسیار خوبی هستند. آن‌ها بسیار مهربان و مراقب و محافظ جوجه‌هایشان بوده و بیشتر وقتشان را به مراقبت از جوجه‌هایشان می‌پردازند.

گرفتن بله از دیگران1

 

اما نکته عجیبی که در حس مادرانه بوقلمون بسیار موردتوجه قرار می‌گیرد این است که احساس مادرانه بوقلمون فقط با یک محرک تحریک می‌شود و آن‌هم صدای جیک‌جیک جوجه‌هاست. یعنی بقیه ویژگی‌های جوجه‌ها، مثل ظاهر، لمس وبو، احساس مادرانه بوقلمون را تحریک نمی‌کنند و تنها صدای جیک‌جیک جوجه‌هاست که باعث می‌شود بوقلمون مادر آن‌ها را زیر پروبال خود بگیرد و از آن‌ها مراقبت کند. اگر یک جوجه جیک‌جیک کند مادر از او مراقبت می‌کند و اگر جوجه‌ای جیک‌جیک نکند مادر او را نادیده می‌گیرد و حتی ممکن است او را بکشد.

رفتارشناسی به نام دبلیو فاکس این رفتار عجیب بوقلمون مادر را مورد آزمایش قرارداد و به نتایج بسیار شگفت‌انگیزی دست پیدا کرد.

او در این آزمایش از یک بوقلمون مادرو یک عروسک راسوی وحشی استفاده کرد. برای بوقلمون‌ها راسوی وحشی یک دشمن طبیعی محسوب می‌شود.
آزمایش‌ها نشان داد که اگر یک عروسک پشمی راسوی وحشی با نخ به‌سوی بوقلمون مادر حرکت کند، بوقلمون مادر به سمت او حمله‌ور می‌شود. اما اگر درون همین عروسک پشمی یک ضبط کوچک بگذارند که صدای جیک‌جیکی شبیه صدای جوجه بوقلمون‌ها پخش کند، بوقلمون مادر نه‌تنها این عروسک پشمی را می‌پذیرد بلکه او را در آغوش و زیر بال‌وپر خود می‌گیرد. وقتی صدای ضبط‌شده قطع می‌شود، دوباره بوقلمون مادر به عروسک حمله می‌کند.

این مقاله را ببینید  اهمیت مهارت‌های ارتباط با مشتری|چه مهارت‌هایی نیاز داریم تا مشتری‌های خود را وفادار کنیم

 

 

 

 

چه اتفاقی می‌افتد بوقلمون بااینکه می‌بیند راسوی وحشی به سمتش حرکت می‌کند اما فقط با شنیدن صدای جیک‌جیک ضبط‌شده احساس مادرانه‌اش تحریک می‌شود.

به نظر می‌رسد بوقلمون مادر رفتاری احمقانه و شبیه به یک رباط به شنیدن صدای جیک‌جیک از خود نشان می‌دهد.
اما نکته اینجاست که بوقلمون مادر همیشه با شنیدن صدای جیک‌جیک جوجه‌ها واکنش مناسب را نشان داده است. و همیشه صدای جیک‌جیک برابر با جوجه‌های سالم و معمولی بوده است؛ و بوقلمون مادر با شنیدن این محرک همیشه واکنش مناسب و درست را انجام داده است. و تنها یک دانشمند باهوش می‌تواند با ضبط صدای جوجه‌ها کار این بوقلمون را احمقانه جلوه دهد.

 

 

 

جیک جیک های انسانی

همه این‌ها را گفتیم تا به اینجا برسیم که همه ما انسان‌ها هم در درونمان الگوهای از پیش ضبط‌شده خودکاری داریم که در بیشتر مواقع به نفع ما کار می‌کنند
اما عواملی که باعث فعال شدن این الگوها می‌شوند می‌تواند موجب فریب ما شود و از ما در زمان‌های نامناسب سو استفاده کند.
رفتارهای مشخصی با استفاده از محرکهای مشخصی از ما سر می زند که بعضی‌ها با دست‌کاری این محرک‌ها، باعث می‌شوند ما همان رفتار را انجام دهیم.
درواقع ما هم در بعضی مواقع مانند بوقلمون مادر فقط با شنیدن صدای جیک‌جیک، واکنش خودکاری از خود نشان می‌دهیم.
که در اینجا به این محرک‌ها جیک‌جیک‌های انسانی می‌گوییم.

 

 

معجزه کلمه ((چون))

نمونه‌ای از این جیک‌جیک‌های انسانی و رفتارهای خودکار و از پیش برنامه‌ریزی‌شده توسط دانشمندی به نام الن لانگر موردبررسی قرارگرفته است:
این دانشمند آزمایشی انجام داد و یکی از ابزارهای تأثیرگذاری که باعث می‌شود رفتار خودکاری از انسان‌ها سر بزند را به‌خوبی نشان داد.

این رفتار خودکار انسانی امروزه بسیار شناخته‌شده است:

وقتی ما از کسی می‌خواهیم در حق ما لطفی بکند، اگر دلیلی برای آن درخواستمان بتراشیم، موفق‌تر خواهیم بود

مردم‌دوست دارند برای کارشان دلیلی داشته باشند

 

 

داستان خانم لانگر

خانم الن لانگر از کسانی که در صف گرفتن کپی ایستاده بودند درخواستی را با سه روش مختلف مطرح کرد و نتایجی که به دست آورد بسیار جالب بود و به‌خوبی نشان می‌دهد که مردم چقدر دوست دارند که برای کارشان دلیل داشته باشند:

گرفتن بله از دیگران۴

  • بار اول:ببخشید من می‌خواهم کپی بگیرم اجازه می‌دهید جلوتر از شما این کار را انجام دهم(بدون آوردن دلیل)
  • بار دوم:ببخشید من می‌خواهم کپی بگیرم چون عجله دارم اجازه می‌دهید جلوتر از شما این کار را انجام دهم (آوردن دلیل واقعی و موجه)
  • بار سوم:ببخشید من می‌خواهم کپی بگیرم چون باید کپی بگیرم اجازه می‌دهید جلوتر از شما این کار را انجام دهم (آوردن دلیل غیرواقعی)

نتایج شگفت‌آوری در این آزمایش‌ها به دست آمد.

دربار اول چون هیچ دلیلی برای گرفتن کپی بدون نوبت ارائه نشد فقط ۶۰ درصد با درخواست او موافقت کردند.

دربار دوم که دلیل موجهی برای گرفتن کپی آورده شد ۹۶ درصد افراد با درخواست او موافقت کردند

دربار سوم بااینکه هیچ دلیل واقعی یا هیچ اطلاعات جدیدی برای توجیه کار به درخواست اضافه نشده بود و فقط از کلمه چون استفاده‌شده بود، بازهم ۹۳ درصد با او موافقت کردند.

پس آوردن دلیل حتی اگر واقعی نباشد در بسیاری از مواقع با موافقت دیگران روبرو می‌شود.

مانند صدای جیک‌جیک جوجه‌ها که رفتارخودکاربوقلمون مادر را تحریک می‌کنند حتی زمانی که این صدا از طرف یک راسوی عروسکی صادرشده باشد.
بنابراین واکنش ما انسان‌ها هم مشابه بوقلمون مادر است. ما هم با شنیدن کلمه چون واکنش خودکار نشان می‌دهیم حتی اگر دلیل واقعی وجود نداشته باشد.

 

 

 

ادامه داستان جواهر فروش و دلیل 

فروش انگشتر فیروزه

خب دوستان برمی‌گردیم به داستان جواهرفروشی و اینکه چرا بعد از دو برابر شدن قیمت، انگشتر فیروزه بهتر به فروش رفت.

این مقاله را ببینید  افزایش فروش در شرایط گرانی دلار

مشتریان که در این شهر توریستی برای تعطیلات و گردش آمده‌اند اکثراً افراد ثروتمندی هستند بادانش اندکی از انگشتر فیروزه و آن‌ها از یک اصل استاندارد و کلیشه‌ای برای هدایت خریدشان پیروی می‌کردند. اصلی که جیک‌جیک‌های انسانی آن‌ها را فعال می‌کند.

اصل (گران =خوب)گرفتن بله از دیگران

درنتیجه این افراد که جواهر خوب می‌خواستند، انگشتر فیروزه را دیدند که گران‌قیمت‌تر و درنتیجه خواستنی‌تر بودند.
وقتی‌که هیچ‌چیز به‌جز قیمتشان آن‌ها را به خود جلب نکرده بود قیمت به‌تنهایی تبدیل به یک محرک برای کیفیت شد و یک اختلاف قیمت چشمگیر به‌تنهایی به افزایش چشمگیر درفروش، در میان خریداران تشنه کیفیت منجر شد.

این ثروتمندان مردمی هستند که با این اصل بزرگ‌شده‌اند ((هر چه قدر پول بدی، آش می‌خوری))

اصل چیز گران چیز خوبی است درگذشته برای آن‌ها به‌خوبی کارکرده است. ازآنجایی‌که به‌طور طبیعی قیمت یک جنس همراه باارزش آن افزایش پیدا می‌کند: قیمت بالاتر عمومانشان دهنده کیفیت بهتر است.

درست مثل صدای جیک‌جیک جوجه بوقلمون‌ها که هر وقت بوقلمون مادر این صدا را شنیده، همیشه واکنش صحیح و مناسب را نشان داده است. این افراد هم با پیروی از اصل چیز گران چیز خوبی است بعد از دیدن قیمت گران انگشتر فیروزه با پیروی از این اصل تصمیم به خرید گرفته‌اند.

 

 

 

رفتارهای خودکار انسانی

درواقع رفتار خودکار و کلیشه‌ای در بیشتر عملکردهای انسانی متداول و شایع است، چون در بسیاری از موارد این مؤثرترین شکل رفتار است و در بقیه موارد ساده‌ترین آن‌هاست.

گرفتن بله از دیگران۳

 

 

من و شما در محیط کاملاً پیچیده و فوق‌العاده محرک زندگی می‌کنیم. برای کنار آمدن با این محیط پیچیده ما نیاز به میان برهای مختلف داریم اما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که تمام جنبه‌های یک فرد یک رویداد و یا موقعیتی را که در یک روز با آن‌ها روبرو می‌شویم تشخیص داده و درست تجزیه‌وتحلیل کنیم. برای انجام این کار ما زمان انرژی و ظرفیت لازم را نداریم. در عوض باید در بیشتر موارد از شکل‌های کلیشه‌ای و تجربی‌مان برای دسته‌بندی چیزها بر اساس تعدادی از ویژگی‌های کلیدی‌شان استفاده کنیم و سپس بابی توجهی به یک یا چند ویژگی عامل و حاضر، واکنش نشان دهیم. و یک ویژگی را تعمیم می‌دهیم به سایر ویژگیها.

بعضی‌اوقات رفتاری که اتفاق می‌افتد برای آن موقعیت مناسب نیست چون همیشه بهترین شکل‌های کلیشه‌ای و ویژگی‌های عامل درست عمل نمی‌کنند. اما این نقصان را می‌پذیریم چون واقع انتخاب دیگری وجود ندارد.

گروهی از مردم به‌خوبی می‌دانند که این رفتارهای خودکار چگونه تحریک می‌شوند و با به کار بردن محرک این رفتارها به آنچه می‌خواهند می‌رسند و از دیگران می‌خواهند که به خواسته‌هایشان جواب مثبت دهند.

 

 

 

 

خلاصه مطالب تا اینجا

پس تا اینجا متوجه شدیم که هزاران روش برای گرفتن بله از دیگران وجود دارد که در هفت اصل روانشناسی خلاصه می‌شوند

یکی از این اصل‌ها ابزار تأثیرگذاری است که شامل سه قسمت می‌شود که تا اینجا دو قسمت آن را باهم بررسی کردیم:

  • مردم‌دوست دارند برای کارشان دلیل داشته باشند

  • چیز گران چیز خوبی است

ابزار خودکار تأثیرگذاری یک فرآیند خودکار مکانیکی است که قدرت درون این ابزار، مکانیکی بودن آن است ونکته ای که باید مدنظر داشته باشید این است که هرکسی می‌تواند از این ابزارها به نفع خود استفاده کند. طرز استفاده از این 

ابزارهای خودکار اثرگذاری بسیار راحت بوده و فقط نیاز است که از آن‌ها آگاهی داشته باشید.

 

قسمت سوم اصل ابزار خودکار تأثیرگذاری

اختلاف یا تضاد

سومین قسمت اصل ابزار خودکار تأثیرگذاری:

اختلاف یا تضاد: ضعف ادراکی ما، در سنجش و فهم صحیح بعضی اختلافات، تأثیر می‌گذارد

به زبان ساده‌تر اگر مورد دوم به شکل منصفانه‌ای از اولی متفاوت باشد، مایلیم که آن را متفاوت ازآنچه واقعا هست ببینیم

مثلاً اگر ما یک شی سبک را اول بلند کنیم و سپس یک شی سنگین را، وزن شی دوم را بسیار سنگین‌تر ازآنچه واقع هست تخمین می‌زنیم. درصورتی‌که اگر شی‌ء دوم را بدون بلند کردن شی سبک تر اول بلند کنیم تخمین ما به واقعیت نزدیک‌تر خواهد بود.

در این مقاله قصد داریم به دو موضوع بسیار مهم  در مورد هدف بپردازیم:

۱-چگونه به رؤیاها و آرزوهایمان برسیم؟

۲-چگونه درراه رسیدن به آرزوها و رؤیاهایمان شادباشیم؟

چه چیزی می‌تواند از این بهتر باشد هم به آرزوهایمان برسیم و هم درراه رسیدن به آن‌ها لذت ببریم و شادباشیم. خوب بیایید تا شروع کنیم

 

می‌خواهم سؤالی از شما بپرسم:هدف در زندگی ۱چه اتفاقی باید بیفتد که یک کارمند بعد از ۲۱ سال کار دریکی از معتبرترین ارگان‌های دولتی با حقوق خوب تصمیم می‌گیرد کارش را رها کند و بعد از بیست سال ترک تحصیل مجدداً درسش را ادامه داده و وارد دانشگاه شود. این کارمند می‌توانست در همان حین خدمت ادامه تحصیل دهد و تازه به او مرخصی هم می‌دادند و بعد از گرفتن مدرک لیسانس یا بالاتر حقوقش تقریباً دو برابر شده و این افزایش حقوق تا پایان عمر او ادامه داشت و در زندگی‌اش تأثیر می‌گذاشت.
خیلی از دانشجوهایی که با آن‌ها صحبت کرده‌ام آرزوی چنین شغلی رادارند یعنی آرزو دارند که بتوانند مدرکشان را بگیرند و بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی در چنین جایی مشغول به کار شوند و یک حاشیه امنیت شغلی و حقوق ثابت داشته باشند؛ اما کارمند موردنظر ما این شرایط عالی را رها کرده و در بیرون از محیط اداره به دنبال رؤیاهایش می‌رود.
جواب اینکه چرا این کارمند تصمیم به چنین کاری را می‌گیرد در پایان این مقاله خواهم داد

 

 

 

آیا می‌دانید فرق بین آرزو و رؤیا باهدف چیست؟

آرزو و رؤیا چیزهایی هستند که ما دوست داریم به آن‌ها برسیم اما هیچ طرح و برنامه‌ای برای رسیدن به آن‌ها نداریم هیچ ضمانت اجرایی ندارند و فقط در سر ماست و دوست داریم که به آن‌ها برسیم.
اما هدف فرق دارد. هدف فرمول دارد:

هدف =آرزو و رؤیا+برنامه‌ریزی+اقدام+مداومت و پیگیری

اگر آرزوی شما با برنامه‌ریزی همراه باشد و سپس برای این برنامه‌ها اقداماتی صورت گیرد و در صورت اینکه به مشکل برخوردیم و یا اشتباه کردیم و یا شکست خوردیم، مداومت و پیگیری و سماجت داشته باشید آن‌وقت است که می‌توانیم بگوییم شما به دنبال اهداف خود هستید و هدف‌دارید.

ما به آرزوها و رؤیاهایمان نمی‌رسیم!!!

درست است ما به آرزوها و رؤیاهایمان نمی‌رسیم بلکه ما به اهدافمان می‌رسیم

پس یاد گرفتیم که اگر می‌خواهیم به آرزوها و رؤیاهایمان برسیم باید آن‌ها را به هدف تبدیل کنیم

این مقاله را ببینید  جملات تاکیدی مثبت

اما چرا داشتن هدف در زندگی تا به این اندازه اهمیت دارد.

 

 

هدف در زندگی 2

اهمیت داشتن هدف در زندگی 

شما وارد هر حوزه‌ای از موفقیت شوید اولین چیزی که باید داشته باشید هدف در آن حوزه است. ما می‌توانیم اهمیت داشتن هدف در زندگی را از زوایای مختلف موردبررسی قرار دهیم

۱-تحقیقات:

طبق تحقیقاتی که انجام‌شده است فقط سه درصد افراد جامعه اهداف مکتوب شده دارند و جالب اینجاست که این سه درصد به‌تنهایی به‌اندازه نودوهفت درصد بقیه که هدف ندارند در زندگی دست آورد دارند. این تحقیقات در سال ۱۹۵۳ در دانشگاه ییل و همچنین در سال ۱۹۷۹ در دانشگاه هاروارد انجام‌شده است و هر دو بار تقریباً نتایج مشابه به‌دست‌آمده است. خب حالا که نوشتن اهداف تا این اندازه اهمیت دارد پس چرا اهدافمان را نمی‌نویسیم.
بیایید کمی علمی تر به اهمیت داشتن هدف نگاه کنیم:

۲-عملکرد ذهن:

من هر فکری که به ذهنمان می‌رسد در ابتدا یک تصویر از آن در ذهنمان شکل می‌گیرد؛ و سپس ذهن ما باقدرت فوق‌العاده‌ای که دارد بر اساس آن تصویر ما را به سمت آن تصویر هدایت می‌کند. هر چه این تصویر واضح‌تر باشد راهکارهایی که ذهن برای رسیدن به آن تصویر به کار می‌گیرد بیشتر و بهتر خواهد بود. پس ذهن ما بر اساس تصاویری که به آن می‌دهیم کار می‌کند؛ و ما را به سمت آن تصویر هدایت کرده و می‌رساند. وقتی اهداف خود را واضح می‌نویسیم در حال دادن یک تصویر واضح به ذهن هستیم و حالا ذهن ما می‌داند که باید به کدام سمت حرکت کند. ذهن اگر نداند که شما به کدام سمت می‌خواهید بروید چطور انتظار دارید که برسید. عملکرد ذهن به‌گونه‌ای است که تا وقتی هدف مشخص و واضح نداشته باشیم هیچ اقدامی انجام نمی‌دهد. پس اهمیت داشتن هدف با توجه به عملکرد ذهن بسیار زیاد است.

۳-قانون جذب:

قانون جذب می‌گوید که در جهان همه‌چیز از انرژی درست‌شده و انرژی‌های مشابه همدیگر را جذب می‌کنند. جنس افکار ما از انرژی است. ما وقتی فکر می‌کنیم و تصویری به ذهنمان می‌دهیم این تصویر در حال ارسال فرکانس به جهان هستی است و طبق قانون جذب این فرکانس موارد مشابه با خودش را به سمتمی جذب می‌کند. وقتی هدف‌گذاری می‌کنیم و تصویری به ذهنمان می‌دهیم و در مورد آن فکر می‌کنیم، فرکانس‌هایی به جهان هستی ارسال می‌کنیم که موارد مشابه با خودش را به سمت ما جذب می‌کند؛ بنابراین هدف‌گذاری و داشتن هدف و دادن تصویر آن به ذهن دررسیدن ما به آن هدف بسیار اهمیت دارد. چراکه با داشتن هدف ما در حال ارسال فرکانس مشخص و جذب آن مورد به زندگی خودمان خواهیم بود.
پس تا اینجا بااینکه چگونه آرزوها و رؤیاهایمان را به واقعیت تبدیل کنیم و همچنین اهمیت داشتن هدف در زندگی آشنا شدیم.

این مقاله را ببینید  چرخ زندگی چیست ؟چگونه چرخ زندگی بهتر می چرخد.

 

چگونه درراه رسیدن به اهدافمان شادباشیم و در مسیر رسیدن به آن‌ها لذت ببریم؟

می‌خواهم سؤالی از شما بپرسم:

هدف نهایی شما در زندگی چیست؟ چه چیزهایی از زندگی می‌خواهید؟

اگر این سؤال را از شما بپرسم به‌احتمال‌زیاد لیست بلند بالایی از آرزوها و رؤیاهایتان به من خواهید داد. مواردی از قبیل ماشین جدید خانه بزرگ‌تر شغل بهتر درآمد بالاتر مسافرت خارج از کشور لباس جدید و یا هر مورد شبیه به این‌ها درست است؟
اما باید به شما بگویم که ما هیچ‌کدام از این‌ها را نمی‌خواهیم. درست است ما هیچ‌کدام از این‌ها را به خاطر خودشان نمی‌خواهیم.
آن چیزی که واقعاً برای ما ارزشمند است احساس مثبتی است که بعد از رسیدن به این موارد در ما ایجاد می‌شود. احساسات مثبتی مثل امنیت، آرامش، عدم وابستگی، لیاقت، شایستگی، استقلال، آزادی و یا هر احساس مثبت دیگری.

آنچه برای ما مهم است احساسی است که بعد از رسیدن به هرکدام از موارد گفته‌شده مثل ماشین جدید یا خانه بزرگ‌تر در ما ایجاد می‌شود. آن چیزی که ما واقعاً به دنبال آن هستیم و برای ما ارزشمند است احساس خوبی است که پس از رسیدن به این اشیا در ما ایجاد می‌شود.

هدف در زندگی ۱1

 

خوشبختی چیست؟

خوشبختی یک احساس است خوشبختی داشتن حال خوب است. آن چیزی که ما را خوشبخت می‌کند داشتن احساس خوب است.
هر وقت احساس خوب داشته باشیم، خوشبختیم. اگر بهترین خودرو دینا را داشته باشیم ولی موقع سوارشدن حالمان خوب نباشد اصلاً ارزشی ندارد. اگر خانه‌ای داشته باشیم که ده تا اتاق‌خواب داشته باشد اما برای رسیدن به آن روی ارزش‌هایم، روابطم، علایقم پا گذاشته باشم و حالم خوب نباشد و از شدت استرس و اضطراب تا صبح در این اتاق‌خواب‌ها بیدارباشم، این خانه چه ارزشی دارد.
پس آنچه مهم است داشتن احساس خوب در زندگی است.

 

وسیله را با هدف اشتباه نگیرید

دوستان 

هدف نهایی ما در زندگی رسیدن به احساس مثبت و یا همان خوشبختی است. هیچ‌وقت وسیله را باهدف اشتباه نگیرید. پول یک وسیله است ماشین یک وسیله است خانه یک وسیله است برای رسیدن به هدف اصلی و نهایی زندگی که همان داشتن احساس خوب است. هیچ‌وقت احساس خوب خودتان را ندهید و یک وسیله بخرید. هیچ‌وقت پایتان را ندهید و کفش بخرید. من اگر پا نداشته باشم کفش به چه درد من می‌خورد. هیچ‌وقت چشمتان را ندهید و عینک بخرید من اگر چشم نداشته باشم عینک به چه درد من می‌خورد.
پس همیشه حواستان باشد وسیله را باهدف اشتباه نگیرید. هدف نهایی ما در زندگی داشتن احساس مثبت یا همان خوشبختی است.
خیلی‌ها فکر می‌کنند باید به نقطه‌ای از موفقیت برسند و بعدازآن احساس مثبت داشته باشند؛ اما دوستان جهان هستی این‌گونه عمل نمی‌کند در جهان هستی شما در ابتدا باید آگاهانه حالتان را خوب کنید و سپس به دنبال این حال خوب اتفاقات خوب برای شما رخ می‌دهد.
حال خوب=اتفاقات خوب
حال بد =اتفاقات بد

این مقاله را ببینید  رویاهای تحقق یافته | دانلود رایگان کتاب الکترونیکی از وین دایر

خبر خوب

ما می‌توانیم در زندگی از راه‌های خیلی ساده‌تر و کم استرس به این حال خوب برسیم و احساس مثبت را در خودمان ایجاد کنیم. اگر بتوانیم از هم‌اکنون و در مسیر رسیدن به آرزوهایمان حال خودمان را خوب کنیم آن‌وقت است که می‌توانیم در لحظه زندگی کنیم چراکه دیگر بیم آینده را نداریم دیگر قرار نیست به‌جایی برسم و بعدازآن احساس خوشبختی کنم من از همین لحظه این احساس مثبت رادارم و نگران آینده نیستم احساسی که قرار است بعد از رسیدن به خانه خوب ماشین جدید در من ایجاد شود از هم‌اکنون در من وجود دارد. اگر بتوانیم این احساس مثبت را هم‌اکنون و در طول مسیر زندگی در خودمان ایجاد کنیم می‌توانیم در لحظه زندگی کنیم و از لحظه‌لحظه زندگی لذت ببریم آن‌وقت است که می‌توانیم از غروب خورشید کیف کنیم با دیدن یک گل به وجد بیاییم و از موارد خیلی ساده لذت ببریم؛ و به تمام معنی در مسیر زندگی خوشبخت باشیم.
خب حالا چگونه این احساس مثبت را از هم‌اکنون در خودم ایجاد کنم چگونه در طول مسیر زندگی شادباشم و از رسیدن به خواسته‌هایم لذت ببرم؟

چگونه در مسیر زندگی و درراه رسیدن به خواسته‌ها و آرزوهایمان شادباشیم و لذت ببریم؟

 

ادامه این مطلب در مقاله بعدی…


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


هجده قانون طلایی موفقیت 

لینک دانلود فایلهای ویدیویی و صوتی  هجده قانون طلایی موفقیت در انتهای این متن قرار گرفته است.

مقدمه

برای رسیدن به موفقیت در زندگی تنها تلاش کافی نیست. بلکه شما باید با قوانینی آشنا شوید که با به‌کارگیری آن‌ها سریع‌تر و راحت‌تر به اهدافتان دست می‌یابید.

شما یک نفر را در نظر بگیرید که قصد رانندگی از شهری به شهر دیگر را دارد .اگر این شخص با قوانین راهنمایی و رانندگی آشنا نباشد چه می‌شود. او هرگز نمی‌تواند بدون آسیب زدن به خودش و دیگران این مسیر را طی نماید.و امکان رسیدنش به مقصد بسیار کم بوده و خطرات فراوانی او و دیگران را در این مسیر تحدید خواهد کرد.میزان راحتی و سرعت این راننده دررسیدن به مقصدش به میزان آشنایی او با قوانین راهنمایی و رانندگی بستگی دارد.هر چه با قوانین آشناتر باشد سفر لذت‌بخش‌تر و امن‌تری خواهد داشت.

زندگی هم مثل رانندگی است .هر چه شما با قوانین زندگی بیشتر آشنا باشید،زندگی بهتر و راحت‌تری خواهید داشت.
دانستن این قوانین کار شمارا بسیار راحت می‌کند. تمام موفقیت‌ها با توجه به این قوانین صورت می‌پذیرد. با آگاهی از این قوانین بسیار قدرتمند شده و با به کار بردن آن‌ها در زندگی‌مان به‌راحتی به همه اهدافمان دست پیدا خواهیم کرد.
اگر این ۱۸ قانون را بیاموزید و در زندگی‌تان بکار ببرید هیچ‌چیز ساده‌تر از موفقیت نخواهد بود.
اگر درراه موفقیت قدم برداشته‌اید و موفق نمی‌شوید یک‌لحظه بایستید و به دوروورتان نگاه کنید یا راه را اشتباه رفته‌اید و یا هدف را اشتباه انتخاب کرده‌اید.
همه ما برای موفقیت خلق‌شده‌ایم. هیچ گیاهی برای رشد کردن زحمت و دردسر نمی‌کشد. گیاه از رشد کردن لذت می‌برد و به‌راحتی سرازخاک بیرون می‌آورد. موفقیت برای انسان‌ها نیز به همین سادگی است .نیاز نیست که خود را اذیت کنید و زحمت بکشید فقط کافی است قانونمندی‌های جهان را بشناسید. هیچ‌چیز راحت‌تر از موفق شدن نیست.

بیایید برای اینکه زندگی بهتری داشته باشیم با این قوانین آشنا شویم.

 

قانون علت و معلول

چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد. هر چیز به دلیلی رخ می‌دهد. برای هر علتی معلولی است و برای هر معلولی، علتی وجود دارد. هر واقعه‌ای که رخ می‌دهد علت یا علت‌های به خصوصی وجود دارد، چه از آن‌ها اطلاع داشته باشید، چه نداشته باشید.

در زندگی هر کاری را که بخواهید، می‌توانید انجام دهید؛ به‌شرط آن‌که تصمیم بگیرید که دقیقاً چه می‌خواهید و سپس عمل کنید. موفقیت شکست شادی غم . همه و همه علت یا عللی دارند. فرد باهوش و منطقی همیشه به دنبال کشف علت‌ها و روابط آن با نتایج است.

آدم‌های موفق کسانی هستند که در هر کاری و در هر رابطه‌ای دنبال علت و معلول می‌گردند. دلایل را پیدا می‌کنند آن‌ها را به قانون تبدیل کرده و همیشه این قوانین را رعایت می‌کنند و موفق می‌شوند. اگر فروشتان کم است دلایل واقعی آن را پیدا کنید اگر رابطه شما با خانواده خوب نیست دلیل اصلی آن را پیدا کنید اگر وزنتان روزبه‌روز بیشتر می‌شود دلیل اصلی آن را پیدا کنید و پس از پیدا کردن علت وقوع این اتفاقات بر آن‌ها مسلط شده و شرایط مطلوب ر ا رقم بزنید. همیشه دلایل واقعی را پیدا کنید. با پیدا کردن دلایل واقعی اتفاقات شما قدرت کنترل آن‌ها را پیدا می‌کنید. از این قانون می‌توانید در تمام رویدادهای زندگی‌تان به‌خوبی بهره ببرید؛ و کنترل زندگی خود را در دست بگیرید.

 

قانون ذهن و عینیت یافتن ذهنیات

شما تبدیل به همان چیزی می‌شوید که درباره آن بیشتر فکر می‌کنید.

پس همیشه درباره چیزهایی فکر کنید که واقعاً طالب آن هستید؛ و به چیزهایی که دوست ندارید اصلاً فکر نکنید. همیشه به خواسته‌هایتان توجه کنید نه به ناخواسته‌هایتان. زندگی بیرونی شما بازتاب زندگی درونی شماست. دنیای پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست. کار اصلی شما در زندگی این است که زندگی موردعلاقه خود را در درون خود خلق کنید. زندگی ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید و این تصویر ذهنی را تا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند، حفظ کنید. ضمیر ناخودآگاه شما تفاوتی بین تجربه غیرواقعی و تخیل با دنیای واقعی نمی‌بیند و اگر چیزی را تجسم کنیم برای ضمیر ناخودآگاه مثل این است که آن کار را انجام داده‌ایم. بین طرز تفکر و احساسات درونی شما و عملکرد و تجارب بیرونی‌تان رابطه مستقیم وجود دارد. روابط اجتماعی، وضعیت جسمانی، شرایط مالی و موفقیت‌های شما بازتاب دنیای درونی شماست. بنا براین افکارتان را آگاهانه انتخاب کنید و فقط مواردی را به ذهن خود راه دهید که به نفع شما باشد.

 

اگر در کار فروش هستید به چه چیزهایی بیشتر فکر می کنید؟به جای اینکه به مشکلات و نبودن مشتری و خرابی بازار فکر کنید به این فکر کنید که چگونه مشتریان خود را افزایش دهم؟چگونه در هر شرایطی سود خود را افزایش دهم؟چگونه مشتریان بیشتری جذب کنم؟چگونه مشتریان خود را خوشحال ترکنم؟ به هر چه فکر کنید در زندگی شما بیشتر می شود.

رعایت این قانون می‌تواند در زندگی شما بسیار تأثیرگذار باشد. همیشه به چیزهایی که دوست دارید فکر کنید نه چیزهایی که نمی‌پسندید.

قانون باور

باور، فکری است که بسیار زیاد در ذهن ما تکرار شده است. هر چیزی را که عمیقاً باور داشته باشید، به واقعیت تبدیل می‌شود.

شما آنچه را می‌بینید که قبلاً به‌عنوان باور انتخاب کرده‌اید. پس باید باورهای محدودکننده‌ای را که مانع موفقیت شما هستند، شناسایی کنید و آن‌ها را از بین ببرید. شما آنچه را که می‌بینید باور نمی‌کنید بلکه آنچه را که باور می‌کنید می‌بینید. انسان‌ها همان‌گونه که باور داشته باشند می‌توانند بیندیشند. باورهای آدمی است که در هرلحظه به او القا می‌کند که چگونه بیندیشد
شما در زندگی آنچه را که به عنوان باور انتخاب کرده اید می بینید.انسانی که می خواهد تغییر کند باید باورهایش را تغییر دهد.

 

انسان‌ها ماشین اثبات باورهایشان هستند. هر چه را باور کنند تجربه خواهند کرد. قانون زندگی قانون باور است. باورهای عالی سرچشمه همه موفقیت‌های بزرگ است. فرق بین انسان‌ها، فرق میان باورهای آنان است توانمندی یک انسان را باورهای او تعیین می‌کند باورهای شما دستاوردهای شمارا در زندگی می‌سازند.

 

باورها از کودکی در ما ساخته می شوند.خانواده ،جامعه،دین و مذهب ،دوستان،رسانه های جمعی و معلمان مواردی هستند که در ساخته شدن باورهای ما نقش زیادی دارند.ورودی های ذهنمان را کنترل کنیم و هر فکری را به عنوان باور نپذیریم.

اگر بین شما و اهدافتان محدودیت و مانعی وجود دارد یقین بدانید که باور محدود کننده ای بیش نیست.خداوند هیچ مشکلی سر راه انسانها قرار نمی دهد مگر اینکه توانایی حل آن را از قبل به او داده باشد.هر گاه با خود گفتید من نمی توانم این مشکل را حال کنم بدانید دچار باوری محدود کننده شده اید.این باورهای محدود کننده را پیدا کنید وآن را با باوری سازنده و قوی جایگزین نمایید.

 

باورها با تکرار افکار مثبت تغییر می کنند.شما می توانید از دو راه افکار مثبت را تکرار کنید:

۱-جملات تاکیدی مثبت

۲-تصویر سازی ذهنی

بنابراین باورهای مخرب و محدودکننده خود را مشخص کنید و آن‌ها را با باورهای سازنده و مثبت جایگزین نمایید.

 

قانون تمرکز و انتظار

 

بر هر چیزی تمرکز کنید و انتظار وقوع آن را داشته باشید، مقدار بیشتری از آن‌ها به دست می‌آورید.
تمرکز یعنی نگه داشتن کانون توجه بر روی موضوعی خاص و جلوگیری از ورود افکار مزاحم به آن موضوع.تمرکز پلی است بین ما و موضوعی که روی آن تمرکز کرده ایم.بدون تردید تک تک اتفاقات و شرایط زندگی ،حاصل تمرکز بر روی موضوعات مختلف است.

اگر موضوعات خوشایند را تجسم کنید و با اعتمادبه‌نفس انتظار وقوع آن در جهان پیرامونتان را داشته باشید، اتفاق خواهند افتاد. هر چیزی را که روی آن تمرکز کرده و به آن فکر کنید، در زندگی واقعی، شکل‌گرفته و گسترش پیدا می‌کند؛ بنابراین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز کنید که واقعاً طالب آن هستید و انتظار وقوع آن را داشته باشید. شما همیشه هماهنگ با انتظاراتتان عمل می‌کنید.

وقتی ضمیر ناخودآگاه انتظار چیزی را داشته باشد، کاری می‌کند که آن چیز اتفاق بیفتد. پزشکان از این قانون با استفاده از دارونماها در درمان بیماری‌ها استفاده می‌کنند. دارونماها هیچ خاصیت پزشکی ندارند و فقط شبیه به داروی اصلی هستند. پزشکان با تجویز دارونماها و فقط با تلقین به بیماران در آن‌ها انتظار شفا پیدا کردن را ایجاد می‌کنند و با توجه به قانون انتظار، بیماران چون انتظار بهبود دارند، دارونماها اثر کرده و بیمار شفا پیدا می کند.

پرسیدن سوال می تواند کانون تمرکز و توجه شما را به موضوعات مختلف هدایت کند.با پرسیدن سوالات قدرتمند و مثبت کانون تمرکز خود را به سمت خواسته هایتان معطوف کنید.سوالاتی از قبیل :چطور می توانم فروشم را افزایش دهم؟چطور می توانم در هر شرایطی بیشتر سود کنم؟چطور می توانم خانه بهتری داشته باشم؟

اگر می خواهید موضوعی از زندگی شما دور شود فقط کافی است که کانون تمرکز خود را از آن موضوع بردارید و به آن توجه نکنید.در کسب و کار اگر توجه و تمرکز خود را از کسب و کارتان بردارید به سرعت مثل شمع آب شده و از بین می رود.

بنابراین در زندگی همیشه بر روی موضوعاتی تمرکز کنید که دوست دارید برایتان اتفاق بیفتد وانتظار وقوع اتفاقات خوب را داشته باشید. تا مقدار بیشتری از آن‌ها را در زندگی تجربه کنید.

 

قانون انتخاب

زندگی ما نتیجه انتخاب‌های ما تا این لحظه است. چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستیم، کنترل کامل زندگی و تمامی آنچه برایمان اتفاق می‌افتد در دست خودمان است.

انتخاب‌ها ریشه همه دست آوردهای ما در زندگی هستند. هر جایگاهی که در حال حاضر در آن قرار داریم حاصل انتخابهای ما در گذشته است.ما هرلحظه در حال انتخاب کردن هستیم. هر انتخاب می تواند ما را به اهدافمان نزدیک و یا از مقاصدمان دور کند.هر انتخابی باعث شروع رفتاری می‌شود که به‌مرورزمان این رفتار تبدیل به عادت می‌شود. این عادت‌ها هستند که مسیر زندگی ما را مشخص می‌کنند.حداقل هشتاد درصد از کارهایی که انجام می‌دهیم از روی عادت است. پس می‌توانیم عادت‌هایی را که موفقیتمان را تضمین می‌کنند در خود پرورش دهیم و تا هنگامی‌که رفتار موردنظر به‌صورت خودکار و غیرارادی انجام نشود، تمرین و تکرار آگاهانه و مداوم آن را ادامه دهیم. اگر فردی هیچ انتخابی نکند بدین معناست که او انتخاب کرده است که دریافت‌کننده منفعلی از هر اتفاقی که می‌افتد باشد. انتخاب‌های درست و تکرار آن‌ها تا وقتی‌که به عادت تبدیل می‌شوند دست آوردهای ما را خواهند ساخت.

مثلاً اگر من انتخاب کنم که روزی نیم ساعت ورزش کنم و این کار را به‌صورت یک عادت دربیاورم دست آورد من سلامتی من خواهد بود. اگر انتخاب کنید روزی یک ساعت بجای تماشای برنامه‌های بی‌محتوای تلویزیون درزمینه شغلی خود مطالعه داشته باشید بعد از یک سال از همه رقبای خود بالاتر قرار می‌گیرید. زندگی ما نتیجه انتخاب‌های ما تا این لحظه است. اگر می‌خواهید زندگی بهتری داشته باشید، آگاهانه انتخاب‌های بهتری کنید.

 

قانون تفکر مثبت

برای رسیدن به موفقیت و شادی، تفکر مثبت امری ضروری است. شیوه تفکر شما نشان‌دهنده ارزش‌ها، اعتقادات و انتظارات شماست. مثبت اندیشی یعنی داشتن امید همیشگی به یافتن راه‌حل.

کل رفتار آدمی وابسته به تفکر اوست. تفکر مثبت، موجب آرامش درونی، موفقیت، روابط بهتر و سلامتی بیشتر می‌شود. دیدگاه مثبتی به زندگی داشته باشید و در هر کاری، منتظر نتایج موفقیت‌آمیز باشید. قانون تفکر مثبت و قانون‌های باور، انتظار و عینیت یافتن ذهنیات، مکمل یکدیگر هستند. افکار مثبت آن دسته از افکاری هستند که تأثیرات مفیدی بر ذهن و رفتار ما به‌جای می‌گذارند، هدایت‌کننده هستند و اغلب موجبات زندگی بهتری را فراهم می‌سازند.

یکی از بهترین راه‌های تفکر مثبت تکلم مثبت است. ضمیر ناخودآگاه با کلمات کار دارد. پس برای تفکر مثبت باید مواظب افکار و زبانمان باشیم. اگر می‌خواهید بهترین نتیجه را از تفکر مثبت ببرید این سه‌گام را بردارید:

تفکر مثبت

تجسم مثبت

اقدامات مثبت

نگرش شما مسیرتان را مشخص می‌کند، پس خوب است که افکار خود را به مسیر مثبتی هدایت کنید.

 

قانون تغییر

تغییر، غیرقابل‌اجتناب است و ما باید استاد تغییر باشیم نه قربانی آن.

همه‌چیز در این دنیا از زمین و خورشیدگرفته تا شرایط اقتصادی و جامعه هرروز در حال تغییر است. کسانی موفق هستند که بتوانند خود را با این تغییرات وفق دهند. دایناسورها نتوانستند خود را با تغییرات محیطی وفق دهند و از بین رفتند. شرکت نوکیا نتوانست خود را با سرعت تغییرات در دنیای فنّاوری جلو ببرد و به‌ناچار شکست خورد. بچه شما از نونهالی به نوجوانی می‌رسد شما نمی‌توانید همان رفتاری را با او داشته باشید که وقتی نونهال بوده است و باید با توجه به تغییرات به وجود آمده رفتار خود را تغییر دهید. در بازار و دنیای کسب‌وکار هم این قانون بسیار اهمیت دارد بسیاری از شغل‌های قدیمی جای خودشان را به کسب‌وکارهای جدید می‌دهند و اگر ما از این تغییرات پیروی نکنیم محکوم‌به شکست خواهیم بود. تغییرات، غیرقابل‌اجتناب هستند و ما باید استاد تغییر باشیم نه قربانی آن.

 

قانون مسئولیت‌پذیری

هر چه و هرکجا که هستید به خاطر آن است که خودتان این‌طور خواسته‌اید. مسئولیت کامل آنچه هستید، آنچه به دست آورده‌اید و آنچه خواهید شد، بر عهده خود شماست.

هنگامی‌که مسئولیت زندگی خود را صد درصد بپذیرید حتماً موفق خواهید شد. ما وقتی‌که مسئولیت همه کارها و مسائل زندگی را خودمان به عهده بگیریم دیگر به عوامل بیرونی وابسته نخواهیم بود و با این کار اجازه نمی‌دهیم که هیچ کاری خارج از دایره قدرت ما باشد ولی تا وقتی‌که دیگران را مسبب اتفاقات به وجود آمده برای خودمان بدانیم، قدرت خودمان را محدود کرده و محتاج کمک دیگران خواهیم بود. پس همیشه مسئولیت کارهایتان را صد درصد خودتان قبول کنید تا صد درصد راه‌حل در اختیار خودتان باشد و این در کنترل خودتان است. به دیگران این قدرت را ندهید که بتوانند درنتیجه کارهای شما تأثیرگذار باشند. با پذیرش مسئولیت کارها قدرت حل آن‌ها را به دست آورید. اگر فروش مغازه من کم است می‌توانم آن را به صدها دلیل و بهانه بیرون از خودم ربط بدهم و با این کار می‌پذیرم که از دایره اختیارات من خارج است. ولی اگر بپذیرم این من هستم که می‌توانم فروشم را در هر شرایطی بهبود ببخشم دیگر منتظر عوامل بیرونی نخواهم بود و آن‌قدر روی افزایش فروش کار می‌کنم تا نتیجه بگیرم. تا وقتی‌که نتوانیم مسئولیت همه‌کارهای زندگی را بپذیریم و دیگران را مسبب اتفاقات پیرامونمان بدانیم، هیچ‌گاه به بلوغ روانی نمی‌رسیم. مسئولیت‌پذیری نشانه بلوغ روانی است. اگر همین یک قانون را در زندگی بفهمیم و به‌درستی انجام دهیم چنان قدرتی پیدا می‌کنیم که هیچ موفقیتی دور از دسترس نخواهد بود.

 

قانون پاداش

عالم در نظم کامل به سر می‌برد و ما پاداش کامل اعمالمان را می‌گیریم. همیشه از همان دست که می‌دهیم از همان دست می‌گیریم.

اگر از عالم بیشتر دریافت می‌کنید به این دلیل است که بیشتر می‌بخشید. از هر دست بدهی از همان دست خواهی گرفت. پاداش‌هایی را که در زندگی می‌گیرید با میزان خدمت شما به دیگران رابطه مستقیم دارد. هر چه بیشتر برای بهبود زندگی و سعادت دیگران کارکنید و توانایی‌های خود را افزایش دهید، در عرصه‌های مختلف زندگی خود بیشتر پیشرفت می‌کنید. اگر به موفقیت دیگران کمک کنید بدون شک شما نیز موفق خواهید شد. به بهتر شدن زندگی دیگران کمک کنید تا پاداش آن را در زندگی خود ببینید.

 

قانون تأثیر تلاش

همه امیدها، رؤیاها، هدف‌ها و آرمان‌های ما درگرو سخت‌کوشی است. هر چه بیشتر تلاش کنیم؛ موفقیت بیشتری کسب خواهیم کرد. آنچه میان شما و اهدافتان ایستاده، رفتار شماست. انسان با کوشش به هر چیزی خواهد رسید

سخت‌کوشی به معنی عاشقانه کار کردن است نه کار بدنی بیشتر. میزان و زمان رسیدن به اهداف و آرزوهای ما رابطه مستقیم با تلاش ما دارد. هر چه بیشتر کارکنیم کار آیی بیشتری پیدا می‌کنیم؛ اما باید اموری را بر عهده بگیریم که دوستشان داریم و در حد توانمان باشد. شاید برای انجام همه کارها وقت کافی وجود نداشته باشد؛ ولی همیشه برای انجام مهم‌ترین کارها وقت کافی هست. اگر عاشق کارمان باشیم سخت‌کوشی ما عاشقانه کار کردن است اما اگر از کارمان خوشمان نیاید سخت‌کوشی ما معنی زجر کشیدن و کار بدنی بیشتر است؛ بنابراین در کاری که عاشقش هستید صد درصد توانتان را بگذارید تا موفق شوید.

 

قانون آمادگی

در هر حوزه‌ای موفق‌ترین افراد، آن‌هایی هستند که وقت بیشتری را صرف کسب آمادگی برای انجام کارها می‌کنند. عملکرد خوب نتیجه آمادگی کامل است.

ما به میزانی موفق می‌شویم که از قبل خود را آماده کرده باشیم. اگر قصد دارید با ماشین خودتان به مسافرت بروید شما باید یک سری موارد را از قبل آماده کنید مثلاً باید قبلاً رانندگی را یاد بگیرید، روغن و بنزین ماشین را چک بکنید، ماشین را ازلحاظ فنی معاینه کنید وسایل سفر را فراهم کنید و وقتی همه این‌ها را آماده کردید می‌توانید سفرتان را شروع کنید. آمادگی در هر کاری لازم است. درفروش اولین مرحله، آمادگی است. ما اگر آماده نباشیم نمی‌توانیم وارد چرخه فروش شویم. اگر فروشنده آماده‌ای نباشیم نمی‌توانیم فروش خوبی داشته باشیم. در ادامه روش‌های آمادگی درفروش را می‌آموزیم.

 

قانون شفافیت

موفقیت باید برای ما شفاف باشد. منظور ما از موفقیت چیست؟ مغز باید برایش روشن و مشخص باشد شما چه می‌خواهید.

موفقیت از دید شما چیست؟ چه شکلی است چه طعمی است چه رنگی است؟ شما باید بدانید وقتی موفق می‌شوید به چه انسانی تبدیل می‌شوید. چه چیزهایی به دست می‌آورید. برای ذهن شما باید همه‌چیز در مورد موفقیت واضح و آشکار باشد. تا ندانید به چه می‌خواهید برسید چطور انتظار دارید که به آن برسید.

وقتی می‌گویید می‌خواهم خوشبخت شوم این هدف شفاف نیست و تا وقتی آن را شفاف نکنید نمی‌توانید به آن برسید. خوشبختی ازنظر شما چیست؟ وقتی چه چیزهایی در چه زمانی داشته باشید احساس می‌کنید خوشبخت هستید؛ و یا می‌گوییم می‌خواهم پولدار شوم. شما باید شفاف و دقیق بدانید چه مقدار پول می‌خواهید این پول را برای چه‌کارهایی می‌خواهید از چه راه‌هایی می‌توانید این پول را تهیه کنید.

موفقیت باید برای ما شفاف باشید. ذهن باید برایش روشن و مشخص باشد شما چه می‌خواهید این‌یکی از قوانینی موفقیت است.

 

قانون ظرفیت

شما به‌قدری موفق می‌شوید که ظرفیت داشته باشید. ما آن‌قدر موفق می‌شویم که آماده و شایسته آن هستیم.

اگر از وضعیت فعلی خود راضی نیستید باید ظرفیت خود را در یک سری از کارها بالا ببرید. ما به‌اندازه ظرفیتمان موفق می‌شویم.

چقدر حاضری بیاموزی. چقدر حاضری آموخته‌هایت را به عمل تبدیل کنی. اگر برای برداشتن آب به کنار دریا بروی و ظرف کوچکی به همراه داشته باشی مشکل از دریا نیست مشکل از ظرف کوچکی است که شما برای برداشتن آب با خودتان برده‌اید. ظرفتان را بزرگ کنید حاضر باشید بیاموزید تا آخر عمرو از آموخته‌هایتان استفاده کنید

اگر در کارهایت موفق نمی‌شوی دو دلیل دارد:

اول: هنوز برایت شفاف نیست موفقیت چیست

دوم: ظرفیتت هنوز زیاد نشده است.

محدودیت در دریا نیست محدودیت در ظرفی است که ما برای بردن آب از دریا با خود به همراه آورده‌ایم. ظرفت را بزرگ‌تر کن افق دیدت را زیادتر کن دنیا محدودیتی در بخشش ندارد. هیچ محدودیتی وجود ندارد، محدودیت فقط در ذهن ماست.

 

قانون قیمت

هر چیزی را که در دنیا بخواهید می‌توانید به دست بیاورید به‌شرط اینکه حاضر باشی قیمت آن را پرداخت کنی و عقل ما حکم می‌کند چیزی که به دست می‌آوریم باقیمتی که پرداخت می‌کنیم برابر باشد.

هر چیزی قیمتی دارد. برای دریافت هر چیزی ازجمله موفقیت باید قیمت آن‌ را بپردازیم. اگر می‌خواهیم که وزن متناسبی داشته باشیم قیمت آن این است که رژیم غذایی مناسبی داشته باشیم اگر می‌خواهیم عضلاتمان قوی‌تر شود قیمت آن این است که وقت گذاشته و هرروز با وزنه کارکنیم. اگر می‌خواهیم روابط بهتری با همسرمان داشته باشیم قیمتش این است که آموزش‌دیده و برای آن‌وقت بگذاریم. ما باید حاضر باشیم قیمت هر چیزی را متناسب با آن پرداخت کنیم. هیچ‌چیز رایگانی وجود ندارد آیا حاضری قیمت موفقیتت را بپردازی. برای رسیدن به اهدافت چه قیمتی باید بپردازی آن‌ها را مشخص کن و حاضر باش قیمت موفقیتت را بپردازی

 

قانون شناخت

شناخت به انسان‌ها قدرت می‌دهد. به شما امکان می‌دهد که استفاده درست بکنید شناخت مهم‌ترین عاملی است که میزان موفقیت شمارا تعریف می‌کند.

من اگر شناخت داشته باشم بهتر می‌توانم استفاده کنم. شما اگر یک وسیله گران‌قیمت داشته باشید که دکمه‌های فراوانی روی آن باشد اگر آن‌ها را نشناسید نه‌تنها به دردتان نمی‌خورد بلکه موجب سردرگمی شما خواهد شد.

پس وقتی خودمان را بهتر بشناسیم بهتر می‌توانیم از توانایی‌هایمان استفاده کنیم و کنترل خودمان را در دست بگیریم. اگر خودمان را بهتر بشناسیم می‌فهمیم چرا خوشحالم چرا ناراحتم چرا انتظار دارم همه مرا تأیید کنند چرا انتظار دارم بدون تلاش ثروت به دست بیاورم

خودشناسی یکی از مهم‌ترین شناخت‌ها و کلیدهای موفقیت است که در قسمتی از کتاب به‌طور کامل در مورد اهمیت آن صحبت کردیم. سعی کنید در هر کاری به شناخت کامل برسید تا باقدرت بیشتری دست به عمل بزنید.

 

قانون علم و فن

موفقیت حاصل دانستن و توانستن است

برای موفق شدن به دو چیز نیاز داریم

اول: دانستن (آگاهی)

دوم: بلد بودن (توانستن)

انسان‌های امروز بیشتر از آن چیزی که لازم است می‌دانند و کمتر از آن چیزی که لازم است عمل می‌کنند. تنها کافی است بیست درصد از دانسته‌هایتان را به عمل تبدیل کنید تا به موفقیت برسید. تنها دانستن کافی نیست باید دانسته‌هایتان را اجرا کنید.

یک ساعت بیاموز و نه ساعت تمرین کن. بیست درصد بیاموز و هشتاد درصد تمرین کن.

اگر غیرازاین عمل کنید شما دانسته‌هایتان خیلی زیاد است اما برآیندی در زندگی شما نخواهد داشت و به‌جایی نمی‌رسید. برای موفق شدن باید هرروز به دانشتان اضافه کنید و این دانش‌ها را با تمرین به مهارت تبدیل کنید.

توانا بود هر که تمرین کند

 

قانون هماهنگی

اجزای موفقیت باهم هماهنگ هستند.

اگر خوشحالی می‌توانی پولدار هم باشی. اگر در کارت موفق هستی باید در خانواده هم موفق باشی. پولدار شدن و ثروتمند شدن نه‌تنها با دانایی و موفقیت و شادمانی جدایی ندارد بلکه خیلی به هم ربط دارند. ثروت وابستگی دارد به دارایی؛ و این باور اشتباهی است که علم بهتر است یا ثروت. علم و ثروت می‌توانند در کنار هم باشند. هیچ‌وقت فکر نکنید که اگر قرار است موفقیتی به دست بیاورید باید موفقیت دیگری را از دست بدهید. اجزای موفقیت باهم هماهنگ است.

 

قانون جذب: مهم‌ترین قانون در جهان هستی

قانون جذب، بیان می‌کند که هر چیزی که روی آن تمرکز می‌کنید، به آن فکر می‌کنید، درباره‌ی آن می‌خوانید و شدیداً درباره‌اش صحبت می‌کنید را به زندگی خود جذب می‌کنید.– جک کانفیل

 

قانون جذب چیست؟

در زندگی همان چیزهایی را به‌سوی خود جذب می‌کنیم که انرژی و حواس و توجهمان را به آن معطوف می‌کنیم، چه آن را بخواهیم چه نخواهیم.

هر انسانی امواج خوب یا بد دارد. درواقع ما دائم در حال ارتعاش هستیم. اگر تو ذوق‌زده، خرسند، قدردان، شاکر یا مفتخر باشی؛ امواج مثبت بیرون می‌دهی و اگر عصبانی، غمگین، ناامید و سرخورده باشی و احساس بیهودگی، بد بیاری یا شکست خوردگی کنی؛ امواج منفی از خودت بیرون می‌دهی.

 

قانون جذب به‌طور خلاصه بیان می‌کند که هر آنچه در ذهن انسان تصور شود اعم از خوب یا بد، زشت یا زیبا در دنیای واقعی نمود خواهد یافت. سرعت و شدت به واقعیت پیوستن این تصویر ذهنی به‌شدت تمرکز روی آن موضوع و وضوح تصویر آن در ذهن بستگی دارد. درواقع خواسته‌هایی که تصور می‌شوند باید به‌گونه‌ای باشند که بتوان آن‌ها را در ذهن حس و باور نمود. قانون جذب می‌گوید هر چه فکر کنی همان می‌شود.

درواقع قانون جذب یک قانون ثانوی است و قانون اصلی قانون ارتعاش است. به این صورت که هر چیزی که از انرژی ساخته‌شده باشد مشابه خود را جذب می‌کند. هر چیزی در این دنیا دارای فرکانس مختص به خود است و وقتی انسان در مورد چیزهای مختلف اعم از پول، روابط خوب، سلامتی، فقر، روابط نابسامان، بیماری… تمرکز می‌کند همان‌ها را نیز جذب می‌کند و این از طریق ذهن و احساسات انسان امکان‌پذیر است.

هر فکری در ارتعاش است و نشان و علامتی می‌فرستد. قانون جذب می‌گوید: هر چیزی شبیه خود را جذب می‌کند هر فکری که در سر ما باشد فرکانسی به جهان ارسال می‌کند که موارد مشابه و هم فرکانس با آن را به سمت خود جذب می‌کند.

اگر شما یاد بگیرید که چگونه با قانون جذب کارکنید و روی چیزهایی که می‌خواهید تمرکز کنید زندگی شما تغییر خواهد کرد.

شما به چیزی تبدیل می‌شوید که بیشتر به آن فکر می‌کنید همچنین می‌توانید چیزهایی که به آن‌ها فکر می‌کنید و تمرکز بیشتری روی آن‌ها دارید را جذب کنید. مهم این است که به اتفاقات و رویدادهای مثبت فکر می‌کنید یا منفی. افکار شما احساساتتان را می‌سازد. این قسمت برای بسیاری از افراد سخت‌ترین و مهم‌ترین بخش است. اعمال قانون جاذبه در زندگی اگر ندانید چگونه احساسات و افکار خود را مدیریت کنید و بسازید ناموفق خواهد بود. اگر احساساتی چون شادی، عشق، هیجان، قدردانی، اشتیاق و امید و رضایت دارید افکار شما مثبت بوده و اتفاقات خوبی رقم می‌خورد اما اگر احساساتی نظیر خشم، ترس، ناراحتی، افسردگی، نفرت و انتقام دارید افکار منفی شما نتایج خوبی را حاصل نمی‌کند.

 

دانستن این قوانین زندگی را بسیار راحت و لذت‌بخش می‌کند این‌ها قوانین جهان هستی‌اند که با فراگرفتن آن‌ها هیچ راهی به‌جز موفق شدن برای شما باقی نخواهد ماند.

با دانستن اینکه جهان هستی چگونه و از چه طریقی به خواسته‌های ما جواب می‌دهد و آن را از شکل آرزو به واقعیت جدانشدنی زندگی ما تبدیل می‌کند ما می‌توانیم حساب‌شده و دقیق گام‌هایی را برداریم تا فاصله میان خودمان و آرزوهایمان را به حداقل برسانیم و زمان رسیدن به آن‌ها را بسیار کوتاه کنیم.

زمانی که با ساختار جهان هستی بیشتر آشنا می‌شویم متوجه این نکته خواهیم شد جهان هستی ساده‌ترین کار را برای رسیدن ما به خواسته‌ها و آرزوهایمان انجام می‌دهد و با دانستن این مطلب، می‌توانیم خیلی سریع به بزرگ‌ترین آرزوها و اهدافمان دست پیدا کنیم.

با دانستن اینکه کائنات چه رازی را در دل خود حفظ کرده است می‌توانیم از انرژی بی‌نهایت کائنات که در تمام وجود خود ما نیز در گردش است استفاده کرده وزندگی زیبا برای خود بسازیم. شاید با دانستن این رازها نگرش ما به زندگی‌مان نیز تغییر کند و به این حقیقت دست پیدا کنیم که تمام اهداف و آرزوهای ما ثمره تفکر ما به زندگی و جهان هستی است و کائنات در قبال انرژی زندگی ساز ما، زیباترین آرزوهای ما را در بهترین زمان و مکان خلق می‌کند.

 

تمرین

کاربرد قوانین جهان هستی را در زندگی خود بیابید و ببینید کجاها می‌توانستید با استفاده از این قوانین نتایج بهتری به دست بیاورید. سؤالات زیر علاوه بر اینکه شمارا با قوانین جهان هستی بیشتر آشنا می‌کند، به شما کمک می‌کند که شناخت بهتری نسبت به خود پیدا کنید پس با دقت و حوصله به آن‌ها پاسخ دهید:

 

دلیل واقعی چند مورد از اتفاقاتی که در زندگی شما تأثیرگذار بوده‌اند را بنویسید؟ چگونه می‌توانید با شناخت دلایل اصلی این اتفاقات از آن‌ها درس گرفته و نتایج دلخواه خود را رقم بزنید؟

چند مورد از اتفاقاتی که با توجه و تمرکز شما بر روی آن‌ها برایتان اتفاق افتاده‌اند نام ببرید؟

موفقیت از دید شما چه چیزی است؟ وقتی به کجا برسید موفق شده‌اید؟ تعریف شما از موفقیت چیست؟ آیا برای شما شفاف است که چه می‌خواهید؟

چه انتخاب‌هایی در زندگی شما تأثیرگذار بوده‌اند؟ کدام انتخاب‌ها اشتباه و یا صحیح بوده‌اند؟

چه عادت‌هایی باعث موفقیت و یا شکست شما شده‌اند؟

چه باورهایی باعث موفقیت‌ها و یا شکست‌های شما می‌شوند؟ مثلاً باور (هیچ‌کس از راه حلال پولدار نمی‌شود و یا پول چرک کف دسته)

در بیشتر مواقع به چه افکاری تمرکز و توجه می‌کنید؟ انتظار چه اتفاقاتی را در زندگی خود می‌کشید؟ آیا مثبت اندیش هستید؟

آیا همیشه آماده ایجاد تغییرات هستید یا تغییر کردن و ترک یک عادت بد برای شما مشکل است؟

آیا صد درصد مسئولیت همه اتفاقات زندگی خود را می‌پذیرید؟ و یا برعکس همیشه دنبال مقصر می‌گردید؟

آیا عاشق شغلتان هستید؟ آیا صد درصد توانتان را برای انجام کار صرف می‌کنید؟

آیا برای شروع هر کاری خودتان را از قبل آماده می‌کنید؟

آیا ظرفیت خود را درزمینه ای که می‌خواهید به آن برسید هرروز افزایش می‌دهید؟ آیا دانش و مهارت‌های خود را هرروز افزایش می‌دهید؟

آیا حاضرید قیمت موفقیت را بپردازید؟ آیا می‌دانید که بهای موفقیت را باید نقدی و جلو پرداخت کنید؟ در چه مواردی حاضر نشده‌اید قیمت واقعی کاری را پرداخت کنید و شکست‌خورده‌اید؟

شناخت شما نسبت به خودتان و محیط اطرافتان، کسب‌وکارتان کامل است؟ در چه جاهایی قانون شناخت می‌تواند به شما کمک کند؟

تا چه اندازه دانسته‌های خود را به عمل و اقدام به مهارت تبدیل می‌کنید؟ آیا برنامه‌ای برای عملی کردن ایده‌هایتان دارید؟

آیا باورهای شما در مورد ثروت، روابط، معنویت و موارد دیگر باهم هماهنگ هستند؟ آیا ازنظر شما می‌شود پولدار شد و علم هم به دست آورد؟

در چه جاهایی قانون جذب به شما کمک کرده است؟ چگونه می‌توانید از قانون جذب در زندگی‌تان استفاده کنید؟ آیا بیشتر به خواسته‌هایتان توجه می‌کنید و یا به ناخواسته‌هایتان؟ چه چیزهایی را با استفاده از قانون جذب به زندگی‌تان جذب کرده‌اید؟

 

 

به شما اطمینان می‌دهم که با فراگرفتن این قوانین، نگاه شما به زندگی و جهان هستی متفاوت خواهد شد و شما خواهید دانست زندگی آن‌قدرها پیچیده نیست! بلکه تنها باید به نشانه‌هایی که کائنات بر سر راه شما قرار می‌دهد توجه کنید.

این کتاب یک فصل از کتاب چاپی (فروش آغاز یا پایان) است .درکتاب فروش آغاز یا پایان شما در ابتدا شناخت کاملی از خود پیدا می کنید و راههای پذیرش و دوست داشتن خود را فرا می گیرید ، و با قوانین جهان هستی آشنا شده و با مهارتهای فردی از جمله ارتباطات موثر،اعتماد به نفس،فن بیان، انتقاد پذیری و. آشنا می شوید .بعد از اینکه به خود شناسی رسیدید و مهارتهای ضروری را فرا گرفتید به صورت جامع هنر فروش خواهید آموخت.

در پایان هر فصل تمرینات مربوط به آن بخش برای شما لیست شده است که شما با انجام آن تمرینات به هرکدام از مهارتهای گفته شده مسلط خواهید شد.

وقتی کتاب فروش آغاز یا پایان را به اتمام برسانید و تمرینات آن را انجام دهید به شما قول می دهم که دیگر آن فرد سابق نخواهید بود .در این کتاب علاوه بر آموزش مهارتهای ضروری جهت بهبود فردی ،هنر فروش را هم به صورت کامل به شما آموزش می دهد.

 

اگر می خواهید دنیای بیرونتان تغییر کند

باید دنیای درونتان را تغییر دهید

ما اینجاییم تا به شما کمک کنیم دنیای زیباتری را تجربه کنید. 

دوستدار شما

قاسم سرمیلی

 

[box type="shadow" ]فایلهای تصویری و

صوتی این هجده قانون توسط نویسنده کتاب (فروش آغاز یا پایان) تهیه شده و لینک دانلود این فایلهای ارزشمند در زیر این مطلب قرار گرفته است.شما می توانید با کلیک روی هر کدام از این لینک ها فایل ویدیویی مورد نظر را دانلود کنید. [/box]

 

 

دانلود فایلها به صورت تکی 

ضرورت شناخت از قوانین جهان هستی ،مقدمه

اولین قانون جهان هستی ،علت و معلول

دومین قانون جهان هستی |ذهن و عینیت یافتن ذهنیات

قانون سوم جهان هستی:قانون باورها

چهارمین قانون جهان هستی :قانون تمرکز و توجه

قانون پنجم جهان هستی :انتخاب

قانون ششم جهان هستی | تفکر مثبت

قانون هفتم جهان هستی ،تغییر

قانون هشتم جهان هستی | قانون مسئولیت پذیری

قانون نهم جهان هستی | قانون پاداش

قانون دهم جهان هستی | قانون تلاش

قانون یازدهم جهان هستی | قانون آمادگی

قانون دوازدهم جهان هستی | قانون شفافیت

قانون سیزدهم جهان هستی | قانون ظرفیت

قانون چهاردهم جهان هستی | قانون قیمت

قانون پانزدهم جهان هستی | قانون شناخت

قانون شانزدهم جهان هستی | قانون علم و فن

قانون هفدهم جهان هستی | قانون هماهنگی

قانون هجدهم و آخرین قانون جهان هستی | قانون جذب

قانون هجدهم و آخرین قانون جهان هستی | قانون جذب -قسمت دوم

هجدهمین و آخرین قانون جهان هستی |قانون جذب |قسمت آخر

 

برای دانلود فایلهای صوتی هجده قانون طلایی موفقیت روی لینک زیر کلیک کنید

فایل های صوتی هجده قانون طلایی موفقیت

می توانید با وارد کردن آدرس ایمیل خود در کادر زیر لینک دانلود همه این فایلها را در ایمیل خود دریافت کنید.




چرا باید با این قوانین آشنا شویم؟

برای رسیدن به موفقیت در زندگی تنها تلاش کافی نیست. بلکه شما باید با قوانینی آشنا شوید که با به‌کارگیری آن‌ها سریع‌تر و راحت‌تر به اهدافتان دست می‌یابید.

شما یک نفر را در نظر بگیرید که قصد رانندگی از شهری به شهر دیگر را دارد .اگر این شخص با قوانین راهنمایی و رانندگی آشنا نباشد چه می‌شود. او هرگز نمی‌تواند بدون آسیب زدن به خودش و دیگران این مسیر را طی نماید.و امکان رسیدنش به مقصد بسیار کم بوده و خطرات فراوانی او و دیگران را در این مسیر تحدید خواهد کرد.میزان راحتی و سرعت این راننده دررسیدن به مقصدش به میزان آشنایی او با قوانین راهنمایی و رانندگی بستگی دارد.هر چه با قوانین آشناتر باشد سفر لذت‌بخش‌تر و امن‌تری خواهد داشت.

 

زندگی هم مثل رانندگی است .هر چه شما با

قوانین زندگی بیشتر آشنا باشید،زندگی بهتر و راحت‌تری خواهید داشت.
دانستن این قوانین کار شمارا بسیار راحت می‌کند. تمام موفقیت‌ها با توجه به این قوانین صورت می‌پذیرد. با آگاهی از این قوانین بسیار قدرتمند شده و با به کار بردن آن‌ها در زندگی‌مان به‌راحتی به همه اهدافمان دست پیدا خواهیم کرد.

 

اگر این ۱۸ قانون را بیاموزید و در زندگی‌تان بکار ببرید هیچ‌چیز ساده‌تر از موفقیت نخواهد بود.

 

اگر درراه موفقیت قدم برداشته‌اید و موفق نمی‌شوید یک‌لحظه بایستید و به دوروورتان نگاه کنید یا راه را اشتباه رفته‌اید و یا هدف را اشتباه انتخاب کرده‌اید.
همه ما برای موفقیت خلق‌شده‌ایم. هیچ گیاهی برای رشد کردن زحمت و دردسر نمی‌کشد. گیاه از رشد کردن لذت می‌برد و به‌راحتی سرازخاک بیرون می‌آورد. موفقیت برای انسان‌ها نیز به همین سادگی است .نیاز نیست که خود را اذیت کنید و زحمت بکشید فقط کافی است قانونمندی‌های جهان را بشناسید. هیچ‌چیز راحت‌تر از موفق شدن نیست.

بیایید برای اینکه زندگی بهتری داشته باشیم با این قوانین آشنا شویم.

فهرست مطالب کتاب الکترونیکی قوانین طلایی جهان هستی 

  1. مقدمه
  2. قانون علت و معلول
  3. قانون ذهن و عینیت یافتن ذهنیات
  4. قانون باور 
  5. قانون تمرکز و انتظار 
  6. قانون انتخاب
  7. قانون تفکر مثبت
  8. قانون تغییر
  9. قانون مسئولیت‌پذیری
  10. قانون پاداش
  11. قانون تأثیر تلاش
  12. قانون آمادگی
  13. قانون شفافیت
  14. قانون ظرفیت
  15. قانون قیمت
  16. قانون شناخت
  17. قانون علم و فن
  18. قانون هماهنگی
  19. قانون جذب: مهم‌ترین قانون در جهان هستی

 

برای دریافت رایگان این کتاب ارزشمند روی لینک  کلیک کنید


حجم فایل ۹۳۳KB (کیلوبایت)


چگونه با لذت و شادی به خواسته هایمان برسیم؟

در 

مقاله قبلی در مورد اینکه چگونه به رویاها و آرزوهایمان برسیم مفصل صحبت کردیم و گفتیم که برای اینکه به آرزوهایمان برسیم باید آن‌ها را به هدف تبدیل کنیم .
ما به آرزوهایمان نمی‌رسیم بلکه ما به اهدافمان می‌رسیم .

برای اینکه آرزو به هدف تبدیل شود مراحلی باید طی گردد ازجمله اینکه برای آن آرزو برنامه‌ریزی کنیم سپس اقدامی انجام در جهت رسیدن به آن خواسته انجام دهیم  اگر احیاناً در طول مسیر شکست خوردیم ،اشتباه کردیم از این اشتباهات بازخورد گرفته ، مسیر را اصلاح‌کرده و دوباره به سمت خواسته حرکت کنیم. تنها راه رسیدن به خواسته‌ها و آرزوها تبدیل کردن آن‌ها به هدف با فرمولی که در

 مقاله قبلی گفتیم هست.

در ادامه قصد داریم در مورد موضوع بسیار مهم دیگری صحبت کنیم:

 

چگونه در مسیر زندگی و درراه رسیدن به خواسته‌ها و آرزوهایمان شادباشیم و لذت ببریم؟

 

انسان‌ها دودسته‌اند :

  1.         هدف‌دارند
  2.      هدف ندارند

 

 آن‌هایی هم که هدف‌دارند باز به دودسته تقسیم می‌شوند:

  1.       از مسیر رسیدن به اهداف لذت می‌برند
  2.      در مسیر رسیدن به هدف رنج و سختی می‌کشند

 

شما جرو کدام گروه هستید؟

ما می‌خواهیم شما جزو گروهی باشید که هدف‌دارند و در مسیر رسیدن به آن‌ها لذت می‌برید .

برای  رسیدن به شادی در زندگی و اینکه درراه رسیدن به اهدافمان لذت ببریم و شادباشیم نیاز است که با موضوع بسیار مهمی آشنا شویم .

 

رسالت زندگی(ماموریت زندگی)

رسالت زندگی کاری است که برای آن آفریده‌شده‌ایم .مأموریت زندگی کاری است که از انجام دادن آن لذت می‌بریم .
رسالت زندگی کاری است که برای آن خلق‌شده‌ایم .اگر بتوانیم رسالت زندگی خود را پیدا کنیم از لحظه‌لحظه زندگی خود لذت خواهیم برد و  در آن صورت کار بیشتر به معنی زجر کشیدن و سختی کشیدن نیست بلکه به معنی عاشقانه کار کردن خواهد بود.

این مقاله را ببینید  معرفی کتاب تزل ناپذیر آنتونی رابینز

رسالت زندگی

انسان‌ها  در مورد رسالت زندگی به دو گروه تقسیم می‌شوند :

  1. یا رسالت زندگی خود را پیداکرده و از زندگی خود لذت می‌برند و در لحظه زندگی می‌کنند
  2. یا به دنبال رسالت زندگی خود هستند

 

 

کسانی که رسالت زندگی خود را پیداکرده‌اند همیشه در لحظه زندگی می‌کنند و از انجام کدرهایی که در پیش دارند لذت می‌برند و یک زندگی سرشار از شادی را تجربه می‌کنند .زندگی آن‌ها معنی دارد و اگر صدبار به عقب برگردند باز همین راه را انتخاب خواهند کرد.کسانی که مأموریت زندگی خود را پیداکرده‌اند نیاز به دریافت دستمزد برای انجام کاره‌ای‌شان ندارند و حتی اگر به آن‌ها هیچ دستمزدی هم ندهند باز آن کارها را انجام خواهند داد و از انجام آن کارها لذت می‌برند.

اما کسانی که به دنبال مأموریت زندگی خود هستند و هنوز آن را پیدا نکرده‌اند همیشه سردرگم هستند .کارهایی را انجام می‌دهند که دوست ندارند .هیچ‌وقت نمی‌توانند مدت زیادی روی کاری تمرکز کنند همیشه از این شاخه به آن شاخه می‌پرند .نمی‌توانند در درازمدت کاری را انجام دهند مثلاً چند ماه به دنبال یادگرفتن موسیقی می‌روند و بعد آن را رها کرده به دنبال یادگرفتن زبان انگلیسی می‌روند بعد از چند ماه دوباره آن را رها کرده به دنبال کار دیگری می‌روند این افراد تا پایان عمر رسالت زندگی خود را پیدا نمی‌کنند  و در پایان مسیر زندگی احساس می‌کنند که زندگی خود را ازدست‌داده وزندگی‌شان هیچ معنایی ندارد .مارها برایشان طاقت فرساست و کار زیاد برای آن‌ها به معنی سختی و زجر کشیدن است . هیچ‌وقت نمی‌توانند در یک شغل بمانند و همیشه به دنبال کاره‌ای جدید هستند.

 

شما جزو کدام گروه هستید؟

 

ما می‌خواهیم که شما جزو افرادی باشید که مأموریت زندگی خود را پیداکرده‌اند و یک زندگی سرشار از لذت و شادی را تجربه می‌کنند .کسانی که هدفمند هستند و می‌دانند که به کدام سمت می‌خواهند بروند .آن‌هایی که کار زیاد برایشان زجرآور نیست بلکه عاشقانه کار کردن است.

برای اینکه با مأموریت زندگی بیشتر آشنا شویم و بدانیم که چگونه مأموریت و رسالت زندگی خود را پیدا کنیم نیاز است که ابتدا با سیستم آشنا شویم.

این مقاله را ببینید  میزان موفقیت به چه عاملی بستگی دارد؟|قانون یازدهم جهان هستی | قانون آمادگی

 

 

سیستم چیست؟

سیستم از اجزا و قطعات مختلفی تشکیل می‌شود که در کنار هم قرار دارند و هرکدام از این اجزا کار بخصوصی را انجام می‌دهد و درنهایت نتیجه در کنار هم بودن و همکاری این قطعات و اجزا منجر به یک نتیجه مشخص می‌شود.

مثلاً ساعت یک سیستم است.چندین چرخ‌دنده در کنار هم کار می‌کنند و نتیجه به‌دست‌آمده نشان دادن زمان می‌شود.در این سیستم قطعات کوچک و بزرگی وجود دارد که هرکدام کار خاصی انجام می‌دهند اهمیت کار هرکدام از این قطعات به یک اندازه است .قطعه ریز و کوچک به‌اندازه قطعه بزرگ کارش دارای اهمیت است و قطعه بزرگ‌تر چون بزرگ‌تر است نشان‌دهنده این نیست که کار بیشتری در سیستم به عهده دارد .تمام این چرخ‌دنده‌ها باید در کنار هم باشند و همکاری آن‌ها منجر به نشان دادن زمان می‌شود .اگر هرکدام از این قطعات درجای خود نباشند سیستم خوب کار نخواهد کرد.بنابراین تمام قطعات باید در جای درست خود باشند و درست‌کار کنند که آن سیستم نتیجه دهد .

مثلاً ماشین یک سیستم است .تمام قطعات خودرو باید در کنار هم قرار گیرند تا در آخر نتیجه مشخص که همان حرکت کردن اتومبیل است به دست آید .در اتومبیل ترمز باید کار خود را انجام دهد ،فرمان کار خود،و موتور هم کار مشخصی را انجام می‌دهد اگر هرکدام از این اجزا در اتومبیل نباشد ،سیستم با مشکل روبرو خواهد شد و یا اصلاً کار نمی‌کند و یا بدکار می‌کند.

پس یاد گرفتیم که در یک سیستم هر قطعه و هر جز باید در جای خود باشد و کارش را درست انجام دهد تا نتیجه نهایی به دست آید و اهمیت کار هرکدام از قطعات با دیگری برابر است و اگر هرکدام از قطعات کار خود را درست انجام ندهد سیستم به‌خوبی کار نخواهد کرد.

 

رسالت زندگی

 

جهان هستی یک سیستم است!!

جهان هستی  یک سیستم است که در این سیستم ما انسان‌ها هرکدام جزئی از آن سیستم هستیم و برای کارمشخصی در این سیستم خلق‌شده‌ایم.ما انسان‌ها باید در جای درست خود قرار گیریم و کار خود را درست انجام دهیم تا این سیستم به‌خوبی کار کند.

این مقاله را ببینید  دوست شدن با هر کسی حتی غریبه ها با چند تکنیک ساده و مهم

اگر هرکدام از ما انسان‌ها در جای درست خود نباشیم و یا کار خود را به‌خوبی انجام ندهیم ،نه‌تنها به بهتر شدن  سیستم کمک نمی‌کنیم، بلکه خودمان هم از انجام آن کار لذت نخواهیم برد.یک جامعه به پزشک نیاز دارد به مهندس نیاز دارد به نجار نیاز دارد .قرار نیست همه ما دکتر شویم ،قرار نیست همه ما نقاش شویم .هرکدام از ما برای کاری در این سیستم آفریده‌شده‌ایم.خداوند ما را متفاوت آفریده است.بااستعدادها و توانایی‌های متفاوت .اگر هرکدام از ما انسان‌ها بدانیم که برای کجای این سیستم جهان هستی آفریده‌شده‌ایم هم خودمان از کارمان لذت می‌بریم و هم کمک می‌کنیم که جهان جای بهتری برای زندگی شود.

مثلاً اگرماموریت زندگی من این باشد که یک مهندس باشم ولی به اسرار پدر و مادر و دیگران ،دکتر شده باشم از کارم لذت نخواهم برد و هم خودم با مشکل روبرو می‌شوم و هم بیمارانی که به من مراجعه می‌کنند از کار من راضی نخواهند بود و من نمی‌توانم دنیا را جای بهتری برای زندگی کنم.چون در جای درست خود قرار نگرفته‌ام من برای دکتری خلق نشده‌ام .علاقه من به مهندسی بوده است و از انجام آن لذت می‌برم نه دکتری .این بدان معنی است که من در جای درست خود در این سیستم قرار نگرفته‌ام.

هرکدام از ما باید مأموریت زندگی خود را بیابد و بداند که برای چه‌کاری خلق‌شده است و در سیستم جهان هستی در جای درست خود قرار بگیرد تا هم خودمان از زندگی لذت ببریم و هم کاری کنیم دنیا جای بهتری برای زندگی کردن باشد.

 

 

 

چگونه مأموریت زندگی خود را پیدا کنیم؟

 

ادامه این مطلب را در مقاله بعدی دنبال کنید….


بدون تردید ،ما خالق زندگی خود هستیم!!!

 

 

پایه جهان هستی چیست؟

پایه همه جهان هستی انرژی است. همه‌چیز از انرژی درست‌شده است؛ و انرژی‌های مشابه همدیگر را جذب می‌کنند.
برای اینکه قوانین زندگی را بفهمیم باید قوانین انرژی را بفهمیم چون همه‌چیز از انرژی درست‌شده است.

 

 

تفاوت ما با سایر موجودات در چیست؟

ما به‌عنوان خالق پای به این جهان گذاشته‌ایم. ما قدرت خلاقیت داریم. بقیه موجودات از روی غریزه کاری انجام می‌دهند
مثلاً زنبورعسل از روی غریزه کندو درست می‌کند. انسان برخلاف تمام موجودات خلق می‌کند. ما با افکارمان خلق می‌کنیم. همه‌چیز قبل از اینکه به‌صورت فیزیکی ساخته شود ابتدا به‌صورت ذهنی ایجادشده است.
ما خالق زندگی خود هستیم. انسان یک موجود استثنایی است که زندگی‌اش را هر جور که بخواهد می‌تواند خلق کند. در قوانین جهان هیچ‌گونه نقصی وجود ندارد.

 

 

وقایع زندگی چگونه اتفاق می‌افتند؟

ما باید یک فرکانس خاص ایجاد کنیم تا یک اتفاق خاص بیفتد. چیزی را می‌توانیم وارد زندگی‌مان کنیم که فرکانسش را ارسال کرده باشیم.
شما فرکانس‌های رادیو را نمی‌بینید آیا این دلیل عدم وجود این فرکانس‌هاست. فروانی و ثروت بینهایت وجود دارد اما بستگی به فرکانس‌های ما دارد که کدام را دریافت کنیم مثل موج رادیو که هر شبکه‌ای موج خاصی دارد.

چگونه روی اتفاقات زندگی خودمان اثر بگذاریم؟

برای اینکه خالق زندگی باشیم باید فرکانس‌های مناسب را پیدا کنیم به‌اندازه لازم آن را ایجاد کرده و این کار را ادامه دهیم و به‌اندازه‌ای به آن قدرت دهیم تا اتفاق افتد.
ما باید این فرکانس را به جایی برسانیم که قدرت پیداکرده و اتفاق افتد.
بسازیم، ادامه دهیم، اتفاق می‌افتد
این کل قوانین جهان است.

 

تمام آنچه در زندگی شما است، شما آن را ایجاد می‌کنید. شما فرکانس آن را ایجاد کرده‌اید. درک کنید تمام اتفاقاتی که در زندگی شماست خودتان خلق کرده‌اید.
شما خالق زندگی خودتان هستید . آنچه شما دعوت می‌کنید جهان آن را وارد زندگی‌تان می‌کند؛ بنابراین آگاهانه این کار را انجام دهید.

خداوند یک سیستمی است که واکنش نشان می‌دهد به فرکانس‌های شما و آن‌ها را برمی‌گرداند به زندگی شما.
ناآگاهانه از قدرت استفاده نکنید. آگاهانه از فرکانس‌ها استفاده کنید. ما با ارتعاشی که می‌فرستیم تأثیر می‌گذاریم روی اتفاقات زندگی‌مان.

چطوری فرکانس می‌فرستیم؟ با باورهایمان.

اتفاق زمانی می‌افتد که شما این قوانین را درک کنید و به آن‌ها عمل کنید؛ و عادت کنید به عمل کردن به قوانین.

با خود این جمله را تکرار کنید:

من متعهد هستم تمام اتفاقات و شرایط را خودم وارد زندگی‌ام می‌کنم.

هیچ جبری در کنار نیست. بپذیرید که هم اتفاقات از روی اختیار انجام می‌شوند.
ذهن ممکن است مقاومت کند برای پذیرفتن این آگاهی‌ها. ما باید این موضوع را به ناخودآگاهمان بسپاریم با تکرار این موضوع و تبدیل کردن آن به باورهای قدرتمند در درونمان

 

ما خالق زندگی خود هستیم

ما هستیم که اتفاقات زندگی‌ را رقم می‌زنیم.

فکر مثل رعدوبرق در شب، فقط یک‌لحظه مسیر ر ا روشن می‌کند.
این باور است که احساس به وجود می‌آورد و مثل خورشید مسیر ر ا نشان می‌دهد.

 

چگونه

باور نامناسب را شناسایی کنیم؟

باور نامناسب و مناسب از احساسی که ایجاد می‌کند شناخته می‌شود.
ممکن است باور شما در مورد ثروت خوب باشد اما در مورد سلامتی خوب نباشد. ثروت به‌راحتی وارد زندگی‌تان می‌شود اما در مورد سلامتی به مشکل بر خواهید خورد.
در موضوعاتی که از باورهای قدرتمند استفاده کنیم حتماً نتیجه می‌گیریم. همه‌چیز راحت باید به دست بیاید.

ما موجوداتی هستیم که در تمام جنبه‌ها اتفاقات زندگی‌ را خودمان رقم می‌زنیم.

باور کنید همه کارها به‌راحتی باید انجام شود!!

راهی پیدا کنید برای بهتر شدن اوضاع، باور کنید که هر کاری به‌راحتی باید انجام شود. چرا باید کارها سخت انجام شود.
باورتان این باشد که همه کارها باید راحت و ساده انجام شود. پیدا کردن راه‌های ساده برای انجام کارها را باور کنید.

همه‌چیز در جهان و کائنات راحت خلق می‌شود همه‌چیز ساده انجام می‌شود. جهان همه کارها را به‌سادگی انجام می‌دهد.
کارها باید ساده انجام شود اگر سخت است تو راهش را پیدا نکرده‌ای. این باور اشتباهی است که شما باید خیلی سختی بکشی تا به اهدافت برسی.

فکر نکنید هیچ کاری نباید انجام دهید

فکر نکنید باید هیچ کاری نکنید شما باید کار سخت را انجام دهی و به دنبال راحت انجام دادن آن باشید. شرایطی سختی را که در آن هستید را نپذیرید.

چرا کارها سخت انجام می‌شوند؟

شما می‌توانید کارها را ساده کنید. همه‌چیز ساده اتفاق می‌افتد اگر شما با سختی کاری را انجام می‌دهید به خاطر این است که باورهای اشتباه دارید.
نپذیرید که کارها سخت باید انجام شود. هیچ‌وقت نپذیرید که یک کار سخت است. نگاهتان این باشد که خیلی ساده و راحت همه کارها را می‌توانید انجام دهید.

موفقیت فتح قله نیست. موفقیت برای شما آن است که باور کرده‌اید. از کارتان لذت ببرید. اگر باورتان این باشد که کارها را ساده می‌توان انجام داد به سمتی هدایت می‌شوید که راه‌های ساده انجام دادن کارها را فرامی‌گیرید.

قوانین را درست درک کنید. رسیدن به اهداف راحت است به‌شرط اینکه فرکانس‌های شما عوض شود.

 

چگونه راحت به اهدافمان برسیم؟

  1. قدم اول: من می‌توانم راحت به اهدافم برسم. این را باور کنید
  2. قدم دوم: مقداری طول می‌کشد؛ که بستگی به احساس شما دارد. اگر روزهایتان را بااحساسی سپری می‌کنید که حال شما خوب است سریع‌تر به اهدافتان می‌رسید. جنس باورها باید جوری باشد که شما احساس خوبی داشته باشید.

برای اینکه به اهدافمان با سرعت برسیم باید باورهایی ایجاد کنیم که احساس ما را خوب کند.

اگر باورتان این باشد که کارها راحت اتفاق می‌افتد جهان جوری اطرافتان را مدیریت می‌کند که راحت به اهدافتان می‌رسید. باورهایتان را بسازید و آن‌ها را تقویت کنید.
شما وارد مداری می‌شوید که شرایط اوضاع طوری رقم می‌خورت که شما به اهدافتان راحت می‌رسید.

 

باورها چطور ایجاد می‌شود؟

بیشتر باورها در خانواده شکل می‌گیرد؛ و در کودکی ساخته می‌شود.

باورها افکاری هستند که وقتی رشد می‌کنند، باورهای شبیه به خودش را جذب می‌کند و خودش را تقویت می‌کند.
اگر پدر شما به‌سختی پول درمی‌آورد این باور ممکن است در ذهن شما شکل بگیرد که باید برای کسب درآمد باید سختی بکشید. این باور در وجود شما تقویت می‌شود و در مداری قرار می‌گیرید که همه افراد اطراف شما به‌سختی پول درمی‌آورند چون شما در این مدار قرارگرفته‌اید.

خانواده رسانه‌ها دوستان معلم‌ها آموزش‌وپرورش مذهب برای شما باور می‌سازند.

اگر باور شما این باشد که گلیم بخت کسی را که بافته‌اند سیاه با آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد چطور می‌توانید ثروتمند شوید. باورهای شما شرایط و اتفاقات شمارا رقم می‌زنند.
کسی که باورش این باشد که آدم‌های پولدار آدم‌های خلاف‌کاری هستند نمی‌تواند ثروتمند باشند.

شما در صداوسیما هیچ‌وقت انسان معنوی نمی‌بینید که پولدار باشد این موضوع این باور را به شما منتقل می‌کند که انسان‌های معنوی باید فقیر باشند؛ و یا انسان‌های ثروتمند نمی‌توانند معنوی باشند.

یا موضوع کلیشه‌ای انشای علم بهتر است یا ثروت. اگر باور شما این باشد که هر چه ثروتمندتر شوید به خدا نزدیک‌تر خواهید بود این باور به شما کمک می‌کند که به ثروت برسید.

با منطق و پایه باید باورها را بسازید. اگر ثروتمند باشید بیشتر می‌توانید کمک کنید یا وقتی‌که فقیر هستید.
اگر ازنظر مالی تحت‌فشار باشید بیشتر احتمال کارهای خلاف هست یا وقتی‌که ثروتمند هستید. برای ساختن باور باید پایه‌های مستحکمی با منطق خود بسازید.

اگر من ثروتمند شوم نزد خدا محبوب‌تر می‌شوم. این‌یک باور قدرتمند است.

باورهای قدرتمند مثل گاز ماشین شمارا به اهدافتان سریع‌تر می‌رساند و باورهای محدودکننده مثل ترمز جلوی حرکت شمارا می‌گیرد. شما نمی‌توانید هم گاز دهید و هم‌روی ترمز پا بگذارید.

باورهای محدودکننده خود را پیدا کنید پایتان را از روی ترمز بردارید و با باورهای قدرتمند سرعت رسیدن به اهدافتان را بیشتر کنید. پایتان را روی گاز بگذارید. باورهایی ایجاد کنید که ترمزها برداشته شود.

ببینید کجا چه باورهایی دارید که شمارا از خواسته‌هایتان دور می‌کند و با دلایل منطقی که ذهن آن‌ها را می‌پذیرد با باورهای قدرتمند جایگزین کنید.

 

چرا به بعضی از خواسته‌هایمان نمی‌رسیم؟

خواسته‌های شما با برخورد به تضادهای شما به وجود می‌آید. اگر خواسته‌های شما به وقوع نمی‌پیوندد مطمئن باشید باورهای محدودکننده‌ای دارید که ممکن است بسیار ریز باشد و شما باید آن‌ها پیدا کنید.
باورهای محدودکننده را با منطق تغییر دهید. ممکن است شما ترکیبی از چند ترمز داشته باشید.

یکی از مهم‌ترین خواسته‌هایی که از خدا درخواست کرده‌اید را بنویسید و فکر کنید که چه ترمزها و باورهای محدودکننده‌ای جلوی رسیدن به این خواسته را گرفته است.

بعد این باورهای محدودکننده و ترمزها را بنویسید. وقت بگذارید و فکر کنید و این ترمزها را پیدا کنید.

کدهای ایراد دار را پیدا کنید. اگه کدها رو درست کنید ترمزها را بردارید همه‌چیز درست می‌شود. اگر خواسته فرستاده‌اید و به وقوع نپیوسته است دنبال ترمزها بگردید.

فکر کنید چه ترمزهایی هست که شما دارید که نگذاشته‌اند شما به خواسته‌ها و اهدافتان برسید؛ و کد اشتباه، باور اشتباه برداشته شود، راحت به خواسته‌هایتان می‌رسید.

بنویسید دقیقاً چه چیزی را می‌خواهید و بعد بروید سراغ ترمزها، شما باید بتوانید این ترمزها را پیدا کنید. فکر کنید وبری این کار زمان بگذارید. وقتی این کدها را پیدا می‌کنید راه را پیداکرده‌اید.
کد را پیدا کنید باورهای مناسب را بسازید. ذهن را با منطق ساکت کنید باورهای محدودکننده و ترمزها را با منطق خاموش‌کنید ترمزها را بردارید.

 

جمع‌بندی:

خواسته‌ها و اهدافتان را بنویسید

باورهای محدودکننده و ترمزهایتان را بنویسید

باورهای محدودکننده را با باورهای قدرتمند و سازنده جایگزین کنید.


دوره جامع فانوس دریایی

دوره مجازی و جامع فانوس دریایی
چگونه به آرزوها و رویاهایمان برسیم؟
چگونه در راه رسیدن به آرزوها و رویاهایمان شاد باشیم؟

 

آیا می‌دانستید تنها سه درصد از افراد جامعه اهداف خود را مکتوب می‌کنند و جالبتر اینکه این سه درصد به‌تنهایی ده برابر دیگران در زندگی دست آورد دارند.
خیلی خوشحالم که شما هم تصمیم گرفته‌اید جزو سه درصد افراد هدف‌گذار و هدفمند جامعه باشید.
۹۷ درصد جامعه هیچ رؤیا و هدفی ندارند. آن‌ها حاضر نیستند تغییر کنند. این افراد همیشه یا در حال غر زدن هستند و یا شهامت تغییر را ندارند.

 فقط یک درصد افراد هدف گذار،به اهداف خود پایبند هستند

جالب است بدانید از این سه درصد افراد هدف‌گذار، تنها یک درصد به اهداف خود متعهد می‌مانند
طبق تحقیقات انجام‌شده مشخص گردیده است که علت این شکست‌ها نداشتن آگاهی به اصول صحیح هدف‌گذاری هست.
هدف ما این است که با آموزش صحیح و روش‌های نوین هدف‌گذاری کاری کنیم که بتوانیم جزو سه درصد باشیم.

 

 


به گفته جیم ران هدف‌گذاری مهم‌ترین واصلی‌ترین مهارتی است که هر کس در زندگی خود باید بیاموزد. شما در هر حوزه‌ای از موفقیت که وارد شوید اولین چیزی که نیاز به آموزش و فراگرفتن مهارت آن دارید اصول صحیح هدف‌گذاری هست.

  •  اگر می‌خواهید وزن کم کنید باید با هدف‌گذاری آشنا باشید
  • اگر می‌خواهید فروشتان افزایش یابد باید هدف‌گذاری را بدانید
  • اگر می‌خواهید روابط بهتری با دیگران داشته باشید باید این مهارت مهم را فرابگیرید.

 

علت بسیاری از شکست‌ها عدم آگاهی افراد نسبت به مهارت هدف‌گذاری هست.

 

 

چرا داشتن هدف در زندگی بسیار مهم است؟

ما در این دوره از سه زاویه مختلف به‌صورت مفصل اهمیت هدف‌گذاری در زندگی را موردبررسی قرار می‌دهیم

  • اهمیت هدف بر اساس تحقیقات انجام‌شده در دانشگاه‌های معتبر دنیا
  • اهمیت هدف بر اساس کارکرد ذهن
  • اهمیت داشتن هدف بر اساس قانون جذب

و در ادامه به این موضوع می‌پردازیم که چرا اکثر افراد هرگز به رؤیاها و آرزوهایشان نمی‌رسند
خواهیم آموخت که چگونه می‌توانیم به آرزوهایمان دست پیدا کنیم.

 

ما هرگز به آرزوها و رؤیاهایمان نمی‌رسیم!

تعجب نکنید ما هرگز به آرزوها و رؤیاهایمان نمی‌رسیم، بلکه به اهدافمان می‌رسیم.
در این دوره خواهیم آموخت که چگونه آرزوها را به اهداف تبدیل کنیم.
شاید شما هم افرادی را دیده باشید که نمی‌توانند هیچ کاری را با موفقیت به پایان برسانند
مثلاً به سراغ آموختن یک ساز موسیقی می‌روند اما بعد از مدت کوتاهی آن را رها کرده و به سراغ کار دیگری می‌روند
یا کسانی که با سختی فراوان کسب‌وکار تازه‌ای را راه‌اندازی می‌کنند اما بعد از مدتی با کلی بدهی آن کار را تعطیل کرده و به سراغ شغل دیگری می‌روند.

در این دوره می‌آموزیم که چرا چنین افرادی نمی‌توانند کاری را به انتها برسانند و دائم در حال تغییر شغل و یا از این شاخه به آن شاخه پریدن هستند.
می‌آموزیم چگونه می‌توانیم تا رسیدن به هدف از آن چشم برنداریم.

هدف‌گذاری 4

محتویات دوره جامع فانوس دریایی

این دوره در چهارده قسمت فایل ویدیویی آماده‌شده است که به‌طورکلی تمام مباحث پیرامون دو موضوع بسیار مهم می‌باشند

  • چگونه به آرزوها و رؤیاهایمان برسیم؟
  • چگونه درراه رسیدن به خواسته‌هایمان شادباشیم؟

 

فصل اول: فرق آرزو و رؤیا باهدف

  1. چرا به آرزوها و رؤیاهایمان نمی‌رسیم؟
  2. فرق آرزو و هدف در چیست؟
  3. چگونه به خواسته‌هایمان برسیم؟
  4. مراحل تبدیل آرزو و رؤیا به هدف
  5. چگونه برنامه‌ریزی کنیم؟
  6. در برنامه‌ریزی صحیح چه مواردی باید در نظر گرفته شود
  7. آیا درراه رسیدن به خواسته‌هایمان باید شکست خورد؟
  8. نقش پیگیری دررسیدن به اهداف
  9. مراحل رسیدن به خواسته ها چیست؟

 

 

فصل دوم: اهمیت هدف در زندگی

  1. چرا بعضی از افراد نمی‌توانند به وزن متناسب خود برسند
  2. چرا بعضی از افراد نمی‌توانند به خواسته‌های خود برسند
  3. چگونه رؤیاها را به واقعیت تبدیل کنیم
  4. چرا سه درصد افراد ده برابر بقیه در زندگی دست آورد به دست می‌آورند
  5. چرا باید حتماً اهداف خود را بنویسید و مکتوب کنید؟
  6. تحقیقات انجام‌شده در مورد اهمیت هدف‌گذاری
  7. اهمیت هدف بر اساس عملکرد ذهن
  8. ذهن ما چگونه عمل می‌کند
  9. نقش تصویرسازی ذهنی دررسیدن به خواسته‌ها
  10. نقش ضمیر ناخودآگاه دررسیدن به خواسته‌ها
  11. قانون جذب و اهمیت هدف
  12. آشنایی با قانون جذب
  13. جنس افکار ما از چیست؟
  14. چگونه خواسته‌ها و ناخواسته‌ها را به زندگی خود جذب می‌کنیم
  15. نقش تمرکز دررسیدن به خواسته‌ها
  16. چرا فقط باید به خواسته‌هایمان توجه کنیم
  17. چگونه از قانون جذب به نفع خودمان استفاده کنیم

 

 

فصل سوم: فانوس دریایی

  1. هدف مثل فانوس دریایی است در دریای پرتلاطم زندگی
  2. آیا من فانوس دریایی زندگی‌ام را پیداکرده‌ام
  3. دسته‌بندی افراد با توجه به داشتن و یا نداشتن هدف
  4. اگر اهدافمان را در ذهن نگه‌داریم چه اتفاقی می‌افتد
  5. چرا بعضی از افراد هرگز به اهدافشان نمی‌رسند
  6. چرا بعضی از افراد بعد از رسیدن به اهداف شاد نیستند
  7. آیا می‌توان درراه رسیدن به اهداف شادبود و لذت برد
  8. چرا بعضی افراد تا پایان عمر سرگردان هستند
  9. آیا بعد از رسیدن به اهداف شاد هستید
  10. چگونه در مسیر رسیدن به خواسته‌هایمان لذت ببریم

 

 

فصل چهارم: هدف نهایی زندگی

  1. هدف نهایی شما در زندگی چیست؟
  2. آیا پول بیشتر و ماشین بهتر می‌تواند هدف باشد؟
  3. فرق وسیله باهدف چیست؟
  4. نقش احساس خوب در هدف نهایی زندگی
  5. چرا بعضی‌ها وسیله را باهدف اشتباه می‌گیرند
  6. خوشبختی چیست؟
  7. فوق خوشحالی با خوشبختی در چیست؟
  8. رسیدن به احساس خوب یعنی چه
  9. آیا وسیله می‌تواند ما را خوشبخت کند؟
  10. فرق بودن با شدن و داشتن در چیست؟
  11. چگونه می‌توان در لحظه زندگی کرد
  12. چگونه از آینده بیم نداشته باشیم؟
  13. چگونه از لحظه‌لحظه‌های زندگی لذت ببریم؟
  14. حال خوب اتفاقات خوب
  15. چگونه از همین‌الان احساس خوشبختی را در خود ایجاد کنیم؟

 

 

فصل پنجم: مأموریت زندگی

  1. سیستم چیست
  2. چرا جهان هستی یک سیستم است
  3. مأموریت زندگی من چیست
  4. آیا مأموریت زندگی‌ام را پیداکرده‌ام
  5. چگونه بفهمیم برای چه‌کاری آفریده‌شده‌ایم
  6. آیا افراد ارزش‌های یکسان دارند
  7. نقش ارزش‌های انسانی در زندگی
  8. آیا علاقه به کاری که انجام می‌دهیم مهم است
  9. نقش استعداد دررسیدن به خواسته‌ها
  10. چه چیزی به زندگی ما معنی می‌دهد
  11. نقش معنی زندگی دررسیدن به خواسته‌ها
  12. چرا بعضی از افراد همیشه در حال غر زدن هستند
  13. چگونه در زندگی سریع پیشرفت کنیم
  14. چرا بعضی از افراد نمی‌توانند از خلاقیت خود استفاده کنند
  15. چرا بعضی از افراد از کارشان لذت نمی‌برند
  16. چگونه کارمان را ادامه دهیم حتی اگر به ما دستمزد ندهند

 

 

فصل ششم: اصول صحیح هدف‌گذاری

  1. آشنایی با اصول صحیح هدف‌گذاری
  2. چرا باید حتماً قبل از تعیین اهداف کوتاه‌مدت، اهداف بلندمدت را تعیین کرد؟
  3. اهداف بلندمدت چگونه اهدافی هستند و چگونه باید آن‌ها را تعیین کرد؟
  4. سه نکته طلایی برای تعیین اهداف بلندمدت
  5. اهداف کوتاه‌مدت چگونه اهدافی هستند و چگونه باید آن‌ها را تعیین کرد؟
  6. سه نکته طلایی برای تعیین اهداف کوتاه‌مدت
  7. چگونه در مسیر دستیابی به اهداف توقف‌ناپذیر شویم؟

 

 

فصل هفتم: دفترچه ثبت اهداف

  1. آموزش تکمیل کردن دفترچه اهداف
  2. تعیین اهداف بلندمدت مالی
  3. تعیین اهداف بلندمدت شغلی
  4. تعیین اهداف بلندمدت مهارتی
  5. بایدها و نبایدهای تعیین اهداف مالی
  6. تعیین اهداف یک‌ساله مالی
  7. تعیین اهداف یک‌ساله شغلی
  8. تعیین اهداف یک‌ساله مهارتی
  9. تعیین اهداف بلندمدت سلامتی و تناسب‌اندام
  10. تعیین اهداف بلندمدت روابط
  11. تعیین اهداف بلندمدت سبک زندگی
  12. تعیین اهداف یک‌ساله سلامتی و تناسب‌اندام
  13. تعیین اهداف یک‌ساله روابط
  14. تعیین اهداف یک‌ساله سبک زندگی
  15. روش طراحی ویژن (تصویر ذهنی آینده)
  16. طراحی ویژن یک‌ساله برای اهداف مالی، شغلی و مهارتی
  17. روش طراحی ویژن (تصویر ذهنی آینده)
  18. طراحی ویژن یک‌ساله برای سلامتی، روابط و سبک زندگی

 

 

فصل هشتم: قدرت چرایی

  1. مهم‌ترین دلیل شکست اهداف چیست؟
  2. چرا اهداف را پیگیری نمی‌کنیم؟
  3. کار مغز چیست؟
  4. چرا دچار تله اهمال‌کاری می‌شویم؟
  5. چرا زود خسته می‌شویم؟
  6. چطور با سختی‌های مسیر رسیدن به اهداف کنار بیاییم
  7. آشنایی باقدرت چرایی، منظور از قدرت چرایی چیست؟
  8. چگونه انگیزه و انرژی برای رسیدن به اهداف در خود ایجاد کنیم
  9. چرا باید اراده را فراموش کنیم؟
  10. مهم‌ترین مرحله هدف‌گذاری چیست؟

 

 

فصل نهم: اهرم رنج و لذت

  1. چگونه دلیل بزرگ برای رسیدن به اهداف خود پیدا کنیم
  2. آشنایی با اهرم رنج ولذت
  3. مهم‌ترین دلیل انجام کارها چیست؟
  4. عملکرد ذهن در مواجهه با سختی‌ها
  5. چرا بسیاری از افراد نمی‌توانند اعتیاد خود را ترک کنند
  6. چرا باوجود رنج کشیدن باز به انجام کاری ادامه می‌دهیم
  7. چگونه اعتیاد خود را به‌راحتی ترک کنیم؟
  8. نقطه عطف چیست؟
  9. موارد استفاده از اهرم رنج و لذت در زندگی
  10. چگونه با استفاده از اهرم رنج ولذت، چرایی اهداف را بیابیم
  11. چگونه با استفاده از اهرم رنج و لذت وزن خود را کاهش دهیم
  12. چگونه با استفاده از اهرم رنج و لذت سیگار را ترک کنیم
  13. استفاده از اهرم رنج و لذت در اهداف یک‌ساله

 

 

فصل دهم: عادات و اهداف

  1. اهمیت هم‌جهت بودن عادات با اهداف
  2. چرا اگر عادات با اهداف هم‌جهت نباشد هرگز به اهداف نمی‌رسیم
  3. تعیین شخصیتی که باید برای دستیابی به اهداف به آن تبدیل شویم
  4. قدرت عادت‌های شما
  5. مکانیسم ایجاد عادت
  6. چرا بعضی افراد حاضرند بمیرند اما تغییر نکنند
  7. کار مغز رشد و پیشرفت ما نیست
  8. مسیر عصبی چیست و چگونه شکل می‌گیرد
  9. راهکارهای ایجاد تغییر در عادات
  10. آشنایی با چرخه عادت
  11. بهترین روش ترک عادت‌های بد
  12. شناسایی عادات بد در دفترچه ثبت عادات رفتاری
  13. شناسایی عادات خوبی که برای دستیابی به اهدافمان به آن‌ها احتیاج داریم
  14. جایگزین کردن عادت‌های خوب با عادت‌های بد
  15. آموزش پر کردن دفترچه ثبت عادات

 

 

فصل یازدهم: دفترچه ثبت عادات

  1. شناسایی محرک‌های هرکدام از عادات بد
  2. برای تغییر یک عادت چند روز زمان نیاز است
  3. نحوه حذف محرک به‌منظور جلوگیری از فعال شدن چرخه عادت
  4. معرفی قانون طلایی ترک عادات
  5. چقدر زمان برای ترک عادات نیاز است
  6. هرماه چند عادت را می‌توانیم جایگزین کنیم
  7. اگر یک عادت بد دوباره برگشت چکار کنیم
  8. چرا ترک عادت بد در ابتدا خیلی سخت است
  9. چه عادت‌های خوبی را می‌توانم جایگزین کنم
  10. نحوه جایگزین کردن روال قدیمی با یک‌روال جدید و تغییر در چرخه عادت
  11. شناسایی و تغییر عادات بد بر مبنای تمرینات دفترچه ثبت عادات
  12. نحوه تثبیت عادت‌های جدید
  13. تکنیک جدول ثبت ریتم هفتگی برای تثبیت عادت جدید
  14. نحوه استفاده از دفترچه ثبت عادات
  15. طراحی ۳ چالش ۹۰ روزه
  16. دفترچه مدیریت چالش‌های ۹۰ روزه
  17. دفترچه مدیریت هفتگی اهداف
  18. آموزش پر کردن دفترچه مدیریت هفتگی عادات

 

 

فصل دوازدهم: باورها و اهداف

  1. دو عامل بسیار مهم برای رسیدن به اهداف
  2. چگونه اشتیاق سوزان در خود ایجاد کنیم
  3. اهمیت تمرکز بر روی اهداف
  4. فقط پنج هدف را انتخاب کنید
  5. مهم‌ترین اهداف کدامند
  6. اهمیت داشتن باور هم‌جهت با اهداف
  7. ما ماشین اثبات باورهایمان هستیم
  8. چرا هرگز ثروتمند نمی‌شویم
  9. چه باورهایی ما را از اهدافمان دور می‌کنند
  10. باورهای محدودکننده کدامند
  11. چه باورهایی سرعت رسیدن به اهداف را چند برابر می‌کنند
  12. در جنگ بین باورها و خواسته‌ها کدام پیروزند
  13. چگونه باورهای تضعیف‌کننده را شناسایی کنیم
  14. چگونه باورهای هم‌جهت با اهداف را شناسایی کنیم

 

 

فصل سیزدهم: هم‌جهت کردن باورها با اهداف

  1. ایجاد باورهای هم‌جهت با اهداف
  2. ساده‌ترین راه شناسایی باورهای محدودکننده
  3. ساده‌ترین راه شناسایی باورهای قدرتمند
  4. اگرچه باورهایی داشته باشم سریع‌تر به خواسته‌هایم می‌رسم
  5. چطور باورهای قدرتمند را جایگزین کنیم
  6. نقش اعتمادبه‌نفس درراه رسیدن به خواسته‌ها
  7. اگر توانایی انجام کارها را نداشته باشم چه کنم
  8. چرا ما توانایی انجام هر کاری راداریم
  9. الگو گرفتن از زندگی افراد موفق
  10. آیا موفقیت ناگهانی به دست می‌آید
  11. آیا با شرایطی که در اختیاردارم می‌توانم موفق شوم
  12. جایگزین کردن باورهای قدرتمند با تکرار
  13. آشنایی با روش‌های مختلف ایجاد باور

 

 

فصل چهاردهم: دفترچه‌ها

  1. دفترچه ثبت عادات
  2. دفترچه ثبت اهداف
  3. فایل صوتی دوره
  4. کتاب‌های صوتی ارزشمند
  5. کتاب الکترونیکی اثر مرکب

 

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها